زنده بودن نام نيک شهيد (حيات مجازی)
معبر:وبلاگ تخصصي دفاع مقدس
آخرين مطالب

پیکر شهید برونسی کشف شد

همه دوستان من

برگی از خاطرات یک شهید( روزه بی سحری )

باز دلم هوای شلمچه کرده است

لحظه شهادت دو بسیجی

اتفاقی در یک قدمی اسارت

شهادت از نگاه خبرنگاران جهان

خدا این بچه‌های نیم وجبی را شهید کند

روایتگری ارثیه ی مادر(س) است

چشمان بارانی جوانان در شلمچه

به همه بگو اینجا دهلاویه است!

وقتی مرتضی موجی شد!

آداب زیارت نور

اولین گزارش از سفر به مناطق جنگی(2)

اروند؛ جایی که دیوانه‌ام می‌کند

اولین سفرنامه مناطق جنگی

پندهای رهبر برای روایتگران نور

25 هزار زائر سرزمين‌هاي نور در دزفول اسكان مي‌يابند

آنجا که دلم جاماند...

در جمع زائران سرزمین نور ...

آرشيو مطالب

ارديبهشت 1390
فروردين 1390
اسفند 1389
بهمن 1389
دی 1389
آذر 1389
آبان 1389
مهر 1389

پيوندهاي روزانه

گوگل
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون
آرشيو پيوندهاي روزانه

پيوندها

استخاره با قرآن کریم
خرید پستی
اس ام اس فلسفی عاشقانه
سمپادی ها
زن کاملا عريان در خيابانهاي اصفهان!!+عکس[7427] »عجب قليوني ميکشه اين دختره واي واي[2814] »اينم لحظه کشف حجاب در تيم ملي ايران +عکس[3555] »اين زن بخاطر بزرگي سينه اش اخراج شد!+عکس[3413] »آيا خواهر نيوشا ضيغمي رو ديديد؟[2823] »افزايش قد بصورت نامرعي و ارزان[349] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[2595] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[2477] »مدرسه دخترانه يهوديان در تهران (عکس)+1391[4483] »لباس اين خانوم هر روز کوتاه تر مي شود ! / عکس[2621] »عشوه جنجالي شيوا بلوريان+عکس[5314] »تصوير يک خانم بي حجاب از صداوسيماي ايران[4375] »شوهر بي ريخت بهنوش بختياري+عکس[5467] »عکس همسر آرايش کرده قهرمان المپيک ايران[2426] »دختر ايراني موتورسوار با شلوار و لباس تنگ+عکس[2414] »تيم فوتبال دختران پرسپوليس قبل از انقلاب+عکس[1212] »عکس لخت شدن يک خانم در فرودگاه[2742] »عکس صحنه اي که سانسور شد![2206] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[1864] »تصاوير خيلي ناجور از شناي مختلط در مازندران[2319] »خانمها اين عکس را نبينند[2033] »تفاوت حمام زنان و مردان / عکس[1433] »دختر هندي خوشگل در ايران غوقا کرد+ عکس زيبا[2637] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[1350] »ماجراي زن بهداد سليمي در المپيک لندن روشد+عکس[1855] »عکس سمر بازيگر زيباي عشق ممنوع با يک مرد ايراني[1701] »عکس ليلا بلوکات و خواهراش[605] »دختر جنجالي در مسجدالحرام + عکس[4007] »زايمان يک دختر در حمام+ عکس[4371] »با اين دختر ازدواج کنيد و جايزه بگيريد+عکس دختر[3567] »آدرس فيس بوک و تصوير الناز شاکردوست+عکس[3618] »ببين اين دختر خوشگله رو مي پسندي؟[5053] »ماجراي زن طلاق گرفته+عکس[2600] »زن کاملا عريان در خيابانهاي اصفهان!!+عکس[7427] »عجب قليوني ميکشه اين دختره واي واي[2814] »اينم لحظه کشف حجاب در تيم ملي ايران +عکس[3555] »اين زن بخاطر بزرگي سينه اش اخراج شد!+عکس[3413] »آيا خواهر نيوشا ضيغمي رو ديديد؟[2823] »افزايش قد بصورت نامرعي و ارزان[349] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[2595] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[2477] »مدرسه دخترانه يهوديان در تهران (عکس)+1391[4483] »لباس اين خانوم هر روز کوتاه تر مي شود ! / عکس[2621] »عشوه جنجالي شيوا بلوريان+عکس[5314] »تصوير يک خانم بي حجاب از صداوسيماي ايران[4375] »شوهر بي ريخت بهنوش بختياري+عکس[5467] »عکس همسر آرايش کرده قهرمان المپيک ايران[2426] »دختر ايراني موتورسوار با شلوار و لباس تنگ+عکس[2414] »تيم فوتبال دختران پرسپوليس قبل از انقلاب+عکس[1212] »عکس لخت شدن يک خانم در فرودگاه[2742] »عکس صحنه اي که سانسور شد![2206] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[1864] »تصاوير خيلي ناجور از شناي مختلط در مازندران[2319] »خانمها اين عکس را نبينند[2033] »تفاوت حمام زنان و مردان / عکس[1433] »دختر هندي خوشگل در ايران غوقا کرد+ عکس زيبا[2637] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[1350] »ماجراي زن بهداد سليمي در المپيک لندن روشد+عکس[1855] »عکس سمر بازيگر زيباي عشق ممنوع با يک مرد ايراني[1701] »عکس ليلا بلوکات و خواهراش[605عکس هاي دختر بازيگر در فيلم موهن توهين به حضرت محمد(ص آشنايي با نرم افزار هاي چت . ودوستيابي : آشنايي با نرم افزار هاي چت . ودوستيابي
music3nter
انتظارحاضر
زندگی زیباست...
Economic jihad
همت مضاعف پارسیان
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دفاع مقدس و آدرس mabar.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





مترجم وبلاگ معبر

پايگاههای دفاع مقدس

سایت جامع دفاع مقدسامتداددیار رنجپایداریپایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی مفقودین و شهدای گمنامپایگاه تخصصی ادبیات دفاع مقدسپایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادتپایگاه اطلاع رسانی قربانیان سلاح‌های شیمیاییچهار دیپلماتلوگوی نشریه پلاک هشت

پايگاههاي جنگ نرم

تیم جنگ نرم ایرانیان

زنده بودن نام نيک شهيد (حيات مجازی)

2. عدم تناسب با «لا تشعرون »
دليل دوم بر ردّ اين نظريه جمله «ولکن لا تشعرون» است که با اين تفسير مناسب ندارد ،چون اگر منظور از جمله «بلکه زنده اند ولکن شما نمي دانيد» نام نيک بود،   جاداشت بفرماييد :«بل احياء ببقاء ذکر هم الجميل و ثناء الناس عليهم بعهم » نام شان زنده و باقي است و بعد از مردنشان مردم به نيکي از ايشان ياد مي کنند چون مقام دلخوشي کردن و تسليت است

3. ذهني و فرضي بودن
سوم اينکه آيه ديگری که در حقيقت مفسر آيه مورد بحث است حيات شهدا بعد از کشته شدن را به وصفي توصيف کرده که با اين تفسير منافات دارد «و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل اللّه امواتاً بل احياءٌ عند ربهم يرزقون» اين آيه و شش آيه بعداز آن معلوم مي دارد که زندگي شهدا يک زندگي واقعي و خارجي است نه ذهني و قرضي .

4. نا آگاهي مردم
چهارم اينکه اين آيه در اواسط رسالت رسول خدا (ص) نازل شده است و در آن هنگام بي اطلاعي بعضي از مردم از بقاء بعد از مرگ بعيد بع نظر نمي رسد ،چون آن ايماني که عموم مسلمانان نسبت به زندگي آخرت دارند و قرآن هم نصوصي پشت سر هم درباره اش دارد که قابل تأويل نيست ،زندگي بعد از بعث و قيامت است ؛اما زندگي بين مرگ و بعث ـ يعني حيات برزخي ـ هر چند که آن را نيز قران کريم سربسته و مجمل ذکر کرده و از معارف حقه قرآني است وليکن از نظر وضوح به حدی نيست که از ضروريات قرآن شمرده شد و کسي جاهل و منکر آن نشود .بلکه حتي اجتماعي هم نيست و بسياری از مسلمانان حتي امروز هم منکر آنند ،چون منکر تجرد نفس از ماديات هستند و معلوم است که وقتي آدمي مادی باشد ،مانند بدن ،با مرگ و انحلال ترکيب از بين مي رود ،اينها معتقدند که انسان بعد از مردن روح و بدنش همه از بين مي رود و نابود مي شود و آنگاه در روز قيامت دوباره هم روح و هم بدن خلق مي شود.

5. نام نيک فقط مختص شهيدان نيست
دليل ديگری که در ردّ اين نظريه ابراز شده اين است که نام نيک منحصر به شهدا نيست .همه افراد نيکوکار نامشان در تاريخ به نيکي باقي مانده و خواهد ماند در صورتي که آيه مربوطه از نوعي حيات برای شهيدان که مخصوص و منحصر به آنان است ياد مي کند.

6. جوينده نام مطرود است
استدلال های فوق در ردّ اين نظريه گويا روشن مستدل و محکم است .بنابراين از ديدگاه اسلام و قرآن هدف شهيد از شهادت کسب نام و نشان افتخار نيست .شهيد کسي است که برای ادای تکليف و اجرای فرمان خداوند بزرگ به معرکه نبرد ميرود  جان خود را در کف دست خويش مي گذارد و تقديم جانان مي کند .قطعاً و مسلماً خداوند به کسي که با انگيزه کسب افتخار و نام نيک خود را به کشتن بدهد پاداش شهيد نخواهد داد و چنين کسي از ديدگاه اسلامي شهيد تلقّي نمي شود هر چند در ميدان جنگ کشته شده باشد کما اينکه در طول تاريخ کساني که برای جاه و مقام جنگيده اند و در اين راه کشته شده اند مطرود اسلام واقع شده اند.
البته اين بدين معنا نيست که انگيزه تمام کساني که در ميدان جنگ کشته مي شود في سبيل اللّه است ،ممکن کساني برای کسب نام و نشان وارد پيکار شده و کشته شده باشند اينان از ديدگاه اسلامي مقتول اند نه شهيد .

7. جاودانگي نام شهيد از آثار شهادت است
ذکر اين نکته ضروری است که هر چند شهيد به مقصد و انگيزه نام نيک جانش را تقديم نکرده است ولي يکي از آثار شهادت باقي ماندن نام نژک برای اوست و مردم از شهيدان به نيکي ياد مي کنند حتي کساني که هرگز شهيد را نديده اند و توصيفي از او نشنيده اند و هيچگونه آشنايي با شهيد ندارند از او به نيکي و احترام ياد مي کنند .در مراسم تشييع و بزرگداشت شهيد بطورگسترده شرکت مي کنند و بر مزار آنان حضور مي يابند .نه نتها در دوران دفاع مقدس اين حضور و احترام و اکرام مردمي وجود داشت بلکه اکنون نيز که سالها از آن دوران گذشته است وقتي پيرهای مطهر شهيدان گلگون کفن دفاع مقدس به شهرها بازگردانده مي شود سيل جمعيت از شهر و روستا و طبقات و صنوف مختلف کيلومتر ها راه را پياده برای ادای احترام و تکريم شهيدان تبرک جستن از آنان ،   طي مي کنند .در ميان خيل عظيم تشيع کنندگان دختران و پسران جواني مشاهده مي شوند که جنگ را درک نکرده اند و برخي از آنها حتي ظاهری غير مذهبي دارند ولي با اشتياق خود را به جعبع های حامل بقاياي باقي مانده پيکر شهيدان مي رسانند و با لمس آن تبرّک مي جويند .وقتي اين جوانان مورد سال قرار مي کيرند شهيد را بهترين الگوی خود معرفي مي نمايند .مردم شهيدان را مدافعان  دين و وطن مي دانند و از مقام آنان تجليل مي کنند و از آنان به خير و نيکي ياد مي کنند بنابراين از ديدگاه اسلامي کسي که برای کسب شهرت و نام و نشان  خود را در معرض مرگ قرار داد شهيد تلقّي نمي شد ولي يکي از آثار شهادت اين است که نام شهيد به نيکي در اجتماع باقي و جاودان مي ماند .


بزرگداشت شهيد و روزی خوردنش
بطور کلي عموم مردم مسلمان وظيفه دارند در نگهداری آثار و نام و نشان شهيد سعي و کوشش کنند و اين خود مقتضای قدرداني و حق شناسي از فداکاری ها و ايثارگری های اوست .هر عملي که در اسلام مشروع باشد و اثر ترويج و يادآوری و زنده نگه داشتن نام و ياد شهيد را داشته باشد بدون شک مطلوب شايسته بوده و مورد عنايت خداوند متعال و انبياء و اولياء گرامي او خواهد بود و در نتيجه ،   وسيله نگهداری و پيشبرد اهداف عاليه شهيد خواهد شد .
برگزاری با شوه مراسم تشيع و سوگواری برای شهيد و شرکت سترده مردم در اين مراسم و مجالس ،و گريه برای شهيد از اموری است که مورد تأکيد و توصيه پيامبر بزرگوار اسلام (ص) و امامان بزرگوار شيعه عليهم السلام و رهبران ديني قرار گرفته و يکي از وظايف ديني است که بايد به آن اهتمام ورزيد .
سلام دادن و زيارت مزار شهيدان و ذکر دعا و توسل به آنان نيز از دستوراتي است که اولياء گرامي دين اسلام به آن توصيه کرده اند .اين امور در برابر خدمت بزرگ آنان بسيار ناچيز است .شهيدان ،عدل و آزادی را که برای جامعه بشری به منزله اکسيژن است ،به ارمغان آورده اند پس همه طبقات جامعه مديون و مرهون شهيدان هستند .          
تجليل و تکريم شهيدان که در قالب حضور درمراسم تشيع ،تدفين ،بزرگداشت و زيارت و نماز و تلاوت آيات رحمت الهي همراه است .علاوه بر اين اذکار در طول زندگي و در صحنه های مختلف بسيار اتفاق مي افتد که افراد از شهيدان ياد مي کنن .داخل اتوبوس و واحد های درون شهری ،در مراقد مطهر امامان زادگان ،و در مجالس متعدد از شهيدان به نيکي ياد مي شود و برای شادی روح آنان صلوات و ذکر و دعا خوانده مي شود.
به نظر مي رسد اين اذکار و اوراد که برای شهيدان تکرار مي شود يک نوع روزی و مائده آسماني است که خداوند تبارک و تعالي در آيات کريمه خودش آن را وعده داده است و بندگان خدا به پاس جانبازی های شهيدان با ذکر و نام ذات اقدس الهي علو درجه آنان را طلب مي کنند .آيات کريمه قرآن را برای شهدا تلاوت مي کنند و اين کلام گهربار خداوند که شفاء و رحمت و مائده آسماني است به روح پاک و مطهر آنان و اصل مي شود و آنان را از دريای بيکران ذکر و نام پروردگار سيراب و شاداب مي گرداند .بنابراين شهيدان در زمان حيات ظاهری  دنيوی و نيز پس از شهادت ،از اين سفره الهي توسط خويشان و بستگان و دوستان و . . . متنعم مي گردند.        
ابديت خون شهيد (حيات حماسي)
در فصل گذشته معلوم شد که شهادت با انگيزه کسب نام نيک از ديدگاه اسلامي باطل است و باقي ماندن نام نيک او در اجتماع از آثار و تبعات پس از شهادت است .بدون ترديد مي توان فت اگر چه هدف شهيد حفظ نام و نشان خودش نبود است و خداوند تبارک و تعالي نيز مردم را برای اينکه اسم آنان پس از کشته شدن بماند فرمان جهاد نداده است ولي قدر مسلم اين است که نام شهيد و بخصوص آثار کارها و عمل او (شهادت) تا ابد باقي و پايدار خواهد ماند.

دوام و استمرار عمل شهيد
لذا برخي متعدند فعل و عمل شهيد باقي و زنده مي ماند و در جامعه تاثير ميگذارد  که همين امر نيز موجب مي گردد شهيد در اجتماع نام نيک پيدا کند .اينان برای تبيين عقيده خودشان به آيه 5 سوره محمد (ص) که مي فرمايد :نکساني که در راه خدا کشته مي شوند هرگز اعمالش به بيراهگي و انحراف کشيده نمي شود و خداوند آنان را به ضلالت نخواهد برد» استناد جسته و گفته اند :نتيجه و آثار عمل هر کس در دنيا ،در محدوده زماني خاصي و عينيت خواهد داشت که نسبت به نفوذ اجتماعي و فرهنگي ،طولاني و يا کوتاه مدت خواهد بود .همانگونه که اجر و پاداش شهدا در آخرت ملحوظ و پايدار است در دنيا هم آثار کارها و برنامه هايشان در طول زمان تا هميشه تاريخ خودنمايي مي کند و کساني که ايمان ندارند در دنيا اعمالشان به ضلالت و گمراهي کشيده شده و سرانجام حبط و تباه و بي اثر خواهد شد .
براساس اين باور زنده بودن شهيد يعني اينکه عمل او (شهادت و تقديم جان عزيز خويش برای حفظ ثبات و امنيت جامعه) علاوه بر اين که در صحيفه الهي ثبت و ضبط مي گردد و در اذهان و انديشه های جامعه نيز استقرار خواهد يافت برای نسلهای متمادی اثار و برکات فراواني بدنبال خواهد داشت .خون شهيد موجي   مي آفريند که تا قرن ها پس از شهادتش نسلهای متمادی را برای دفاع از کيان اسلام و ناموس و شرف و حيثيت اسلامي جامعه به حرکت وا مي دارد و بذر ستيزبا اهريمنان و دشمنان کرامت انساني را در وجود آحاد جامعه مي افشاند و بدين طريق جامعه را در برابر تجاوزات اهريمنان بيمه مي کند .واضح و روشن است وقتي بازماندگان شهيد و نسلهای بعدی با موجي که شهيد آفريده است به دفاع بپردازند گويا خود او در ميدان کارزار است و علي الدوام از پاداش جهاد و شهادت بهره مند خواهد گرديد چرا که او موجب اين حرکت و خيزش است و خون گرم اوست که به جامعه حرکت و نشاط مي بخشد ،امام خميني رحمه اللّه عليه مي فرمايد :
«ما کشته داده ايم و رنج برديم لکن هر قطره خون آن ها ،خون هايي را که رگ جوانان غيرتمند ما را به جوش آورده و آتشي در دل آن ها روشن کند که به خواست خداوند تعالي خاموش نشود مگر پس از سوزاندن درخت جهنمي استعمار و به آتش کشيدن عمال رو سياه آن » و در جايي ديگر مي فرمايند :
«اين معجزه است که با شهيد دادن يک عزيز ،موج در تمام دنيا بلند مي شود » و نيز فرموده است :
«اسلام در کشور ما مي رفت تا به تباهي کشيده شود که با خون شهيدان ملت ما حيات خود را بازيافت»                

جاودانگي خون شهيد
شهيد به خون خودش ارزش و ابديت و جاودانگي مي دهد ،همانطور که يک نفر به ثروت خودش ارزش ميدهد و به جای آنکه ثروتش را در بانکها ذخيره کند ،آن ار در راه خير مصرف مي کند و در امور عام المنفعه مفيد فرهنگي ،مذهبي و اخلاقي صرف مي کند و با اين عمل به ثروت خودش ارزش مي دهد .آن کس که خودش زحمت مي دهد و يک کتاب مفيد و اثری عملي خلق مي کند ،به فکر خودش ارزش و ابديت مي بخشد .کسي که هنری و صنعتي را در اختيار بشر قرار مي دهد و اثری هنری و فني از خود بجای مي گذارد ،به ذوق خودش ارزش مي دهد .آن کس که فرزند خود يا ديگران را تربيت مي کند ،به عمل خود ارزش و جاودانگي مي بخشد شهيد به خون خودش ارزش ابديت مي بخشد ؛و آن را در راه رفاه بشريت ،نثار مي کند ،اين تفاوت ميان شهيد و ديگر خدمتگزاران است شهيد پاکباخته است عالم يا منفق يا معلم يا مربي يا هنرمند به قسمتي از ما يملک خود ارزش و ابذديت مي دهند .ولي شهيد خون خودش را جاودانه مي سازد .
برخي به استناد حديث «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء» مي گويند :
عالمان ،مخترعان و مکتشفان بيش از شهيدان به بشر خدمت کرده اند و يا عنوان مي کند ؛قلم عالم از خون شهيد برتر و والاتر است و چنين القا مي کنند که فعاليت علمي و فرهنگي آموزشي و تربيتي قرب و منزلتي بيش از جانبازی و فداکاری در راه حق دارد .
 امام خميني رضوان اللّه تعالي عليه مي فرمايد :«اهميت انتشارات مثل اهمژت خونهايي است که در جبهه ريخته مي شود و مددالعمائ افضل من دماء الشهدا» دماء شهدا اگر چه بسيار ارزشمند و سازنده است ليکن قلمها بيشتر مي توانند سازنده باشند و اصولاً شهدا را قلمها مي سازند و قلمها هستند که شهيد پرورند.» شهادت تزريق حماسه به جامعه است.
از آنچه بيان شد شايد اين طور استنباط مي شود که ارزش قلم و نويسندگي از ارزش خون شهيد برتر و والاتر است و خدمت نويسندگان و عالمان بر ايثار شهيدان ارجحيت دارد .    استاد شهيد مرتضي مطهری در ردّ اين ديدگاه مي گويد : هيچکس به اندازه شهيدان به بشريت خدمت نکرده است ،چون آنان هستند که از راه را برای ديگرا ن باز مي کنند و برای بشريت آزادی را هديه مي آورند تا دانشمند به کار دانش خود و مخترع با خيال با راحت به اختراع خودش مشغول شود ،تاجربه تجارت بپردازد ،محصل درس بخواند و هر کس کار خود را انجام بدهد اوست که محيط مناسب برای ديگران فراهم مي آورد.
 ابن سينا قانون ننوشت ،محمد ابن زکريا الحاوی ننوشت ،سعدی ذوق خودش را در بوستان و گلستان نشان نداد ،حافظ ذوق خودش را در ديوانش جاويد نکرد ،مولوی و . . . مگر از پرتو شهدا !آنهايي که تمدن عظيم اسلامي را پايه گذاری کردند و موانع را از سر راه بشريت برداشتند ،از آنهايي که مثل شمع هايي در يک ظلمت هايي درخشيدند و جان خودشان را فدا کردند ،آنهايي که سراسر وجودشان حماسه الهي بود ،آنهايي که پرچم توحيد را در دنيا به اهتزاز در آوردند و مستقر ساختند ،آنهايي که منادی عدالت و حريت و آزادی بودند ،عالم و مربي و صنعتگر و فيلسوف و منفق و همه آحاد جامعه امروزی مديون قطرات خون حماسه های خونين شهيدان هستند .
«چقدر اشتباه است که ما با جمله «مدادالعلماء فضل من دماء الشهدا» ارزش شهيد و شهادت را پايين بياوريم .»      
«آنچه الهام بخش امروز ماست آن قلمها نيست ،آن جانبازی های تاريخي وآن خون های بر زمين ريخته شده است .آم سرگذشتهای نوراني است .پيام اسلام را جهاد ها ،هجرتها ،فداکاريها و جانبازيها به جهان رسانده است .»            
البته امام خميني (ره) نيز در توضيحات خويش ارزش قلم را بيشتر ندانسته اند ، بلکه قلم ها را سازنده دانسته اند .يعني ممکن است نتوانند سازنده باشند .اين توانايي بر اساس آنه شهيد مطهری مطرح نموده با شهادت شهيدان مهيا مي شود و شهيدان با امنيت وآسايشي که فراهم مي کنند زمينه را برای قلم زدن عالمان فراهم مي سازند .   
به نظر مي رسد بين روايت «برّ» و «مدادالعلماء» تضاددو تعارض و جود دارد در روايت اولي هيچ چيز را برتر از خون شهيد نشمرده است و در روايت دوم قلم علما از خون شهيدان برتر شمرده شده است برخي از دانشمندان به استناد حديث اول توسعه ،گسترش و حفظ بقای اسلام را منوط به شهادت و از جان گذشتگي شهيدان دانسته اند و گروهي نيز به استناد حديث دوم قلم علما و دانشمندان را  عامل حفظ اسلام و کيان اسلامي دانسته اند و در دوران جنگ تحميلي هم شايد به همين استناد گروهي از رفتن به ميدان رزم امتناع مي ورزيدند و حال آنکه امام (ره) فرموده بودند :رفتن بر جبهه بر هر کاری مقدم است .بنابراين به نظر به نظر مي رسد حديث مدادالعماء نيازمند تفسير و تأويل باشد .
از آن جا که در اسلام به انگيزه و نيت بسيار توجه شده و به آن بها داده شده است ،لذا عالمي که با قلم خود به تربيت شهيد بپردازد و خود نيز برای جانفشاني در راه آنچه نشر داده است حاضر به فداکاری باشد و به تعبير قرآن در صف منتظران شهادت باشد .ولي اسباب و مقدمات شهادت برايش فراهم نگردد پاداشي فوق شهيد خواهد داشت زيرا انتظار او اجر شهيد را خواهد داشت م قلم او که شهيدان را تربيت کرده است اجر ديگری.
از سوی ديگر اگر جوشش خون شهيد را در نطر بگيريم و استمرار خدمات او را مد نظر قرار دهيم شايد تصور شود شهيد پاداش بيشتری از عالم دريافت خواهد کرد ولي بايستي بدانيم جوشش خون شهيد و استمرار آن پس از شهادت است و حال آن که اصل شهادت را به برکت قلم عالم دريافت کرده است پس در استمرار و جوشش خون شهيد نيز عالم سهيم و شريک خواهد بود .
آيا مي توان پذيرفت که عالمان و رهبراني چون امام خميني (ره) که در دوار مختلف تاريخ با فلم و بيان خويش نسل مبارزی را تربيت کرده اند و انسانهای فراواني را از پرتگاه سقوط و گرفتاری فساد و تباهي به وادی نور و شهادت رهنمون گرديده اند و رهبر و راهبر شهيدان بوده اند پاداشي کمتر از شهيدان داشته باشند .تصور اين است که هدايتگران شهيدان همانند امام خميني (ره) که با نفس گرم و مسيحايي او جوانان اين مرز و بوم به وادي نور هدايت گرديدند و بسياری از آنان نيز از ضلالت و تباهي نجات يافتند ،خوا نيز در انتظار شهادت به سر برده اند ،مقامي بالاتر و والاتر از آن ها خواهند داشت .
نکته ديگری که در اين خصوص حائز اهميت است اينکه برتری قلم بر خون شهيد زماني است که قلم بتواند به عنوان ابزار بيان حقايق به وظيفه الهي خود عمل کند ولي زماني که قلم قادر به بيان حقيقت نباشد يا قلمهای فريب و خدعه اثر قلمهای سازنده را تخريب سازند و زماني که قلمهای مسموم حقايق را در هاله ای از ابهام فرو برده و ناحق را حق و حق را ناحق جلوه دهند و با دسيسه های مختلف نگذارند سخن حق به گوش انسانها برسد ،قلمي که از حق دفاع کند ناحق جلوه خواهد کرد طبعاً اثر سازنده ای بر آن مترتب نخواهد بود.
در اين زمان خون سرخ شهيد بر همه نوشته های ريا و تزوير و نفاق که لباس حق پوشيده اند خط بطلان خواهد کشيد و شک و تردطد در باورهای جامعه وارد کرده و آنان را به پرستش و تعمق وادار مي سازد پس از اين اقدام جسورانه ،ايثارگرانه و شهادت طلبانه قلمهای سازنده و الهي بايد به کار افتند و مأموريت خويش را به انجام رسانند و در سايه امنيت و آسايش و زمينه هايي که خون شهيد فراهم ساخته به بيان حقيقت بپردازند.
در شرايطی که با بيان و قلم مي توان حقيقت را تبيين کرد و گوش شنوايي برای شنيدن حقيقت وجود دارد و حق و حقيقت را وارونه و معکوس جلوه نکرده اند آگاهي بخشيدن به جامعه بوسيله قلم واجب و لازم است بلکه در شرايط فعلي بايد گفت :
«بشکند قلمي که ننويسد بر خميني (ره) و يارانش چه گذشت !»
بنابراين در يک جمع بندی کلي مي توان گفت هر دو حديث صحيح و درست است ولي هر کدام در شرايطي خاص مصداق مي يابد .عمل امامان معصوم شيعه عليه  السلام نيز براين نکته مهر تاييد مي زند.
امام حسين عليه السلام چون در شرايطي قرار گرفته است که معاويه پليد به عنوان خليفه رسول اللّه (ص) مطرح است و سب و لعن اميرمؤمنان عليه السلام شرط قبولي طاعت شمرده مي شود جز با شهادت نمي تواند جامعه را از غفلت عميق نجات بخشد .در آن شرايط وعظ و خطابه کار ساز نيست .بايد پا در عرصه نبرد گذاشت و در گرماگرم مبارزه و پس از آن به تبيين ديدگاه و بيان حقيقت پرداخت و امام صادق عليه السلام چون در شرايط خاصي قرار گرفتند کرسي درس و تدريس را برگزيدند و به ترتيب شاگردان فراواني همت گماشته و مکتب حياتبخش تشيّع را پايه گذاری فرمود که به حق رئيس مذهب شيعه نام گرفته است.
در جنگ تحميلي نيز انتخاب مسير شهادت و نبرد ارجحيت و اولويت داشت و امام خميني (ره) نيز در آن زمان عزيمت به جبهه را بر هر اموری ترجيح مي داند و در آم زمان حضور در ميدان برای کساني که توانايي داشتند يک ضرورت ،و از اهّم واجبات بود ولي اکنون که به تعبيری در باغ شهادت بسته شده است !
و دشمن غدار نيز جبهه فرهنگي را به روی انقلاب اسلامي گشوده است قلم ها و بيانها اهميت و ارزش درجه اول دارد و بايستي همه دلسوزان اسلام و انقلاب اسلامي با همه توش و توان در اين عرصه وارد شوند و همانند زمان جنگ اگر توانايي حضور دارند اسلحه قلم را برگيرند و به بيان ارزش های اصيل و آثار و برکات خون شهيدان همت گمارند واگر اين توانايي را دارند تلاش کنند آن را کسب کنند و اگر کسب اين توانايي برايشان مقدر نيست به ترتيب و کمک به جبهه فرهنگ و قلم بدستان مومن و متدين و قلمزنان وارث شهيدان همت گمارند.
اگر چنين نکنند در پيشگاه حضرت حق و خون پاک مطهر شهيدان و و جدان خويش مورد مؤاخزه قرار خواهند گرفت .بايد بکوشيم مديون خون شهيدان نباشيم آنچه مهم است تکليف است گاهي خون دادن زماني ديگر قلم زدن وظيفه و تکليف است به عبارت ديگر پيروان حسين در همه دوره ها رسالت حسيني دارند، گاهي با سلاح آتشين و زماني با سلاح قلم درميدان تعليم و تعلم و گاهي در عرصه اقتصاد و توليد و . . .
شهدا مديون کسي نيستند و حال آنکه عالم و مربي وصنعتگر و فيلسوف و منفق و همه آحاد جامعه امروزی مديون قطرات خون آنها و حماسه های خونين آنها هستند .خون شهيد به زمين نمي ريزد بلکه هزار برابر مي شود و به ديگران تزريق مي شود و در رگهای ديگران برای هميشه جريان مي يابد و اين است معني جاويد شدن خون شهيد و اين است معني اينکه شهدا حماسه مة آفرينند و به همين جهت پيشوايان ما آرزوی شهادت مي کردند و به همين جهت اسلام در هر زماني نيازمند شهيد است .  
همانگونه که بدان انسان به خون جديد نيازمند است و ساختار فيزيکي جسم بشر به گونه ای که اين وظيفه به خوبي انجام مي شود و خوني که در بدن جريان دارد نيز مرتباً پالايش ومي شود خوني که در رگهاي اجتماع جريان مي يابد نيز نيازمند به پالايش و تصفيه و خون سازی جديد است و زنگار غفلت و فراموشي علت شدن آن مي باشد لذا استمرار شهادت هم خون را تصفيه مي کند و هم خون جديد و پاک به پيکر اجتماع تزريق مي کند و بدين جامعه بشری حياتي تازه مي يابد.
علت اينکه عمل شهيد جاودانگي و ابديت پيدا مي کند اين است که شهادت يک حرکت مقدس و متعالي است بدين جهت سيادت روحاني بر افکار و عقول مردم پيدا مي کند .
قداست و تعالي شهادت شهيد نيز در گرو امور زير مي باشد :
1. پاکي ،طهارت و قداست ،هدف و مقصد شهيدان است .زيرا آلوده به اغراض شخصي و منافع مادی و مطامع دنيوي و حرصها و آزها و جاه طلبي ها و شهوتراني ها و خودخواهي ها و خودپرستي ها و تعصبها قوميتها و حميتها نيست. نتها به خاطر خدا و امر او و توحيد و عدل و قيام به قسط و حريت و حمايت از مظلوم و دفاع از ضعيف است .  
قداست شهيد به خاطر ارتعاش و سوزشي است که در وجدان و ضمير انساني او پيدا مي شود به خاطر انسانيت و جامعه انساني و اصول مقدس اجتماع بشری است .و به عبارت ديگر جنبه اصولي دارد نه جنبه فردی .يعني از خود پرستي و منفعت پرستي گذشته و خود را فدای مصالح و فدای حق و عدالت کرده بنابراين تبديل به حق و عدالت مي شود و مثل حق و عدالت مقدس مي گردد .
 2. علت ديگر تقدس و تعالي شهيد و شهادت اين است که شهيدان در ظلمت های متراکم و در ميان يأس ها و نااميدی های مطلق در موتقعي که ستاره ای در آسمان بشريت ديده نمي شود ،مانند برقي مي درخشند و مانند شعله ای حقاني   فرا راه آدميان ظاهر مي شوند .حرکتي در ميان سکونها و روشنايي در تاريکي  و جهالت هستند .
 3. علت سوم اين است که شهيدان با يک درک قوی و بصيرتي نافذ پشت پرده ها را  مي بينند و اموری را حس مي کنند که ديگران درک نمي کنند .
شهيد از افق ديد وسيع و گسترده ای توأم با بينش و بصيرت قوی برخوردار است که اکثريت جامعه از چنين بينش و بصيرتي برخوردار نيستند .     
ملاصدرا (صدر المتالهين) در تفسير سوره جمعه در اشراق چنين مي گويد :
«وقتي آدمي از توجه به جهان مادی خارج شود نهايتي برای بينش و ديد و بصيرت او متصور نيست ،و با ارتباطي که به ابديت و سرمديت پيدا مي کند ،با مرگ از بين نمي رود ،چرا که مرگ محل معرفت الهي را ويران نمي کند چون محل معرفت روح نوراني و سماوی است بلکه مرگ تغيير حالت است و اشتغالات و موانع افعال دنيوی و مادی را قطع مي کند نه ذات و صفات و کمالات انساني را .
و شهدای راه خدا که با انتخاب خود از دنيا قطع رابطه مي کنند ،از بصيرتي وسيع بهره مندند که همه چيز را مي بينند و از آينده نيز با خبرند .»
شهادت حضور در صحنه حق و باطل هميشه تاريخ است .آنها که حسين (ع) را نتها گذاشتند و از حضور و شرکت و شهادت غايب شدند ،همه با هم برابراند چه با چه با يزيد بدوند و چه درهوای بهشت به کنج خلوت عبادت خزيده بودند و حسين (ع) را تنها گذاشته و چه آنها که مرعوب زور شدند همه غايب اند زيرا در آنجا که حسين حضور دارد ـ حسين در همه اعصار حضور دارد ـ آنها غايب اند و آنها که با حسين بودند در همه اعصار همانند حسين (ع) حاضرند اکنون حسين (ع) حضورش را در همه عصر ها در برابر همه نسلها ،در همه جنگها و جهادها اِعلام کرده است .در کربلا کشته شده است تا در همه نسلها و عصرها بعثت کند.
در زيارت امام حسين (ع) مي خوانيم :
سلام بر تو ای وارث آدم ،برگزيده خدا ،سلام بر تو ای وارث نوح ،پيامبر خدا، سلام بر تو ای وارث ابراهيم دوست خدا ،سلام بر تو ای وارث محمد ،محبوب خدا ،سلام بر تو ای وارث علي (ع) ولي خدا .
اين عبارات نشان مي دهد که گويا صحنه کربلا به پهنه تمامي زمين گسترده شده و صف هفتاد و دو تن ياران امام حسين (ع) که در کنار فرات ايستاده اند ،در طول تاريخ کشيده شده صفي که ابتدايش طادم از پيدايش انسان و جهان و انتهايش آخرالزمان و پايان تاريخ است .پس حسين (ع) وارث پرم سرخي است که از آدم در دست انسانيت مي چرخد و پس از او به رهبران عدالتخواه در تاريخ بشريت به ارث مي رسد که هر ماه محرم و هر روز عاشورا و هر زمين کربلا است .و چنين است که در آخرين لحظه فرياد بر مي آورد :
«آيا کسي هست که مرا ياری کند ؟» و شهيدان گرانقدر در ادوار مختلف تاريخ و کبوتران خونين بال انقلاب اسلامي و دفاع مقدس اين ندا را لبيک گفتند و به فرماندهي رهبر عدالت خواه خويش خميني کبير رضوان اللّه تعالي عليه پرچم خون رنگ کربلا را به دوش کشيدند و اکنون نيز منتظران شهادت بر دوش کشند اين پرچم اند .

هدف از تکريم شهيدان بقاء انديشه و آرمان آنهاست
رسول گرامي اسلام (ص) و امامان بزرگوار عليهم السلام بر بزرگداشت شهيدان تأکيد و توصيه فرموده اند و رسول اکرم (ص) پس از بازگشت از جنگ احد هنگامي که متوجه مي شوند زنان مسلمان بر کشته های خود گريه مي کنند آنها را از گريه و سوگواری برای شهيدانشان منع نکردند ـ در حالي که سوگواری های مهيج و محرکي از آنها مشاهده فرمود    ـ بلکه از اينکه عمويش حمزه گريه کننده ای ندارد رنجيده خاطر گرديد و اشک از ديدگان مبارکش جاری شد و فرمود :
«ولکن حمزه لابواکي له  » و بدين طريق زنان را به ريه و سوگواری برای آن حضرت نيز فرا مي خواند.
امام (ع) هنگام فوت وصيت کردند مدت ده سال در مني کساني اجير شوند و برايشان گريه کنند .انتخاب محل مذکور برای گريه حاکي از آن است که اين گريه به جمعيت حجّاج در مراسم فوق آگاهي مي بخشد و روح حماسي و مبارزه با ظلم و ظالم را تقويت کرده و ظالم را منهدم مي سازد .
سفارش ها و تاکيدهايي که در خصوص تقدس تربت شهيد ،ذکر تسبيح با تربت شهيد ،زيارت مراقد مطهر شهيدان و . . . به عمل آمده است ؛حاکي از آن است که منظور از حيات شهيد ،جاودانگي انديشه و تفکر شهيد است .اين سفارشات مي خواهد بگويد با شهيد انس و الفت داشته باشيد و پيوسته اهداف و آرمانهای او را مدّ نظر قرار داده ودر جهت رسيدن به آن سعي و تلاش کنيد و اين چنين انديشه و آرمان شهيد زنده مي ماند چه اگر شهيد حيات ظاهری داشت همين را دنبال مي کرد .  
مکتب حياتبخش تشيع پيروانش را به گونه ای تربيت مي کند که لحظه ای از ياد شهيد و همگامي و هم رزمي با او غافل نشوند تا آن جا که مي گويد چون به خوابگاه رفتي تسبيحي از تربت شهدا به همراه داشته باش و خدای را ياد کن و سپس آن را زير سر خود بگذار که نه تنها فکر و مغز و انديشه ات از ياد شهيد غفلت نکرده و فاصله نگيرد بلکه اين دانه ها بايد چون گلوله های آتش بار از دست تو به روی دشمن عدالت و حق گشوده شود ،يعني سلاحت زير سرت باشد ،يعني هميشه آماده خدمت باش و ترا بر اين کار پاداش ذکر مي دهند ،زيرا تو در راهي و انتظار سررسيد وظيفه ای و با اين اقدام آگاهانه ات خود چشم براه شهادت و در انديشه طلوع صبح سعادتي ! در تلاش برای برانداختن دنائتي ! يعني در راهي و در کار ،چه در خواب  باشي و چه در بيداری از نقشه های خائنانه دشمن دين ات و سد راهت خبر داری . . .                                       
شهيد درد مردم و جامعه را بخوبي درک مي کند و خود را برای درمان دردها و تحقق آرمانهای جامعه خويش فدا مي کند و آينده همنوعان خود را بيمه مي سازد و بدين طريق به آينده مي پيوندد .
شهيد با ايثار و گذشت و فداکاری خود برای تحقق آرمانها و اهداف عاليه بشری  مشي و منش خود را در جامعه جاودانه مي سازد .                    
او مي خواهد اين جامعه را از انحراف و پستي و رذالت به سوی فلاح و رستگاری هدايت نمايد .دعوت حق زماني به نتيجه مي رسد که محتوای آن بر دل نشيند و سرانجام به اقناع طرف مقابل بيانجامد .ولي گاهي حتي با قوی ترين استدلالهای منطقي و رياضي نيست نمي توان چنين نتيجه ای را بدست آورد ؛ بويژه اگر طرف ،اهل منطق نباشد و يا محتوای دعوت بر دل و انديشه او سنگين باشد ،و يا دست هايي نگذارند پيام به مخاطبان برسد .
يکي از دستاوردهای مهم حماسه عظيم کربلا ،ارائه شيوه های اصولي و بسيار مؤثر در همين راستاست .پيامي که از ژرفای دل آکنده از اخلاص و مهر سرشار از عواطف رقيق و عميق انساني سرچشمه گرفته و از دل سوخته با دنيايي از خير خواهي نشأت گرفته و در اوج صفا و به از بلندای عظمت کبريايي که مظلومانه با تحمل رفت بارترين شدائد و مصائب برخواسته و در عمق وجدان تاريخ مي نشيند و تبديل به شعار و حماسه مي گردد .
شهيدان گلگون کفن عرصه تاريخ خونبار تشيع نيز با تأسي به سرور و سالار خويش ،با هادای جان گرانبهای خويش اوج وفاداری و صداقت خود را نسبت به همنوعان و هم کيشان خويش اعلام داشته و با اين شيوه پيام خونرنگ خود را به خفتگان و غافلان اعلام داشته اند و انديشه و تفکر اصلاح طلبانه خود را در اعماق قلب و جان جامعه جاودانه ساخته اند .
شهادت حماسه آفريني دارد و شهيد از راه ايده اش و خونش دامن ی تلاشها و مجاهدات خودش را گسترش مي دهد و برای جامعه اش شاهد و الگو مي گردد و به حرکت و انديشه و عمل خود ،ابديت و جاودانگي مي بخشد و خونش برای هميشه در رگهای جامعه همپاي او مي جوشد و کم کم همه جا را فرا خواهد گرفت.
شهادت به دنبال خودش روشنايي وصفا برای اجتماع مي آورد .همانگونه که بعضي اعمال فردی قلب انسان را کدر و سياه و بعضي اعمال ديگر قلب را صفا و جلا مي دهد اعمال اجتماعي و جمعي نيز چنين است .بعضي پديده های اجتماعي ترس و رعب و وحشت را در اجتماع ايجاد مي کند .جامعه را به اسارت و بردگي مي برد و بعضي پديده های اجتماعي به جامعه صفا و نورانيت مي بخشد ،ترس را از اجتماع زايل مي کند ،احساس آزادگي و آزادی و بصيرت و بينش به اجتماع مي دهد ،و احساس بردگي و اسارت و جمود فکری را از او زايل مي کند ،به جامعه جرأت و شهامت و شجاعت مي دهد .خون ها ار به جوش مي آورد و غيرتها را تحريک مي کند .
 

محو خمودگي و سستي
شهيد با شهادت خود روح جمعي را از خمودگي و مکردگي که نوعي مرگ است نجات مي بخشد و به جامه حيات مي بخشد و با اين عمل خود اتز پاداش احياء که بالاترين پاداش است بهره مند مي شود و با اتصال به روح جمعي خود نيز جاودان و جاويد مي گردد .شهيد فکر و انديشه اسارت پذيری و ذلت و ترس را از پيکره اجتماع مي زدايد و و انديشه و شهامت و شهادت طلبي را در کالبد اعضای جامعه جاودان مي سازد .        
نادر شاه افشار از سربازی که بسيار شجاع بود پرسيد اهل کجا هستي ؟ سرباز گفت : اهل اصفهان .نادر گفت : پس شجاعت تو هنگام جنايات فجيع افاغنه کجا بوده است ؟ گفت : آن زمان تو نبودی که شجاعت و غيرت و دليری به را به من ببخشي !                                                         


ضامن حيات يک ملت
در شرايطي که مردم اسير ظلم و ستم شده اند د اميد به عدالت و آزادی دارند همه پشم به قهرماني خود مي دوزند در چنين روزگاری است گه مرگ سرخ برای يک مرد و يک قهرمان تضمين حيات يک ملت است .شهادت او مايه بقای يک ايمان است .گواه آن است که جنايتي بزرگ ،فريبي بزرگ غصب و قساوت و جور حاکم است .شاهد اثبات حقيقتي است که انکار مي شود .نمونه وجود ارزشهایي است که پايمال مي گردد و از ياد مي رود .و بالاخره اعتراض سرخي است بر حاکميت  سياه ،فرياد خشمي است بر سکوتي که همه حلقوم ها را بريده است ،شهادت ،شهادتِ آن چيزی است که مي خواهند در تاريخ غيب شود و نمونه اي از آنکه بايد باشد و گواهي است بر آنچه در اين زمان خاموش و پنهاني مي گذرد و بالاخره تنها شکل جهاد و تنها دليل وجود و تنها نشانه حضور و نتها سلاح حمله و دفاع و تنها شيوه ی مقاومت حقيقت ،راستي و عدالت است و در عصری و در نظامي که باطل ،دروغ و ستم آنرا خلع سلاح کرده و همه سنگرهای آن را قتل عام، متلاشي و نابود کرده است و انسان بودت در پرتگاه انقراض و خطر مرگ هميشگي قرار گرفته است همه اين معجزات از شهادت سر مي زند .
احياء انديشه و تفکر شهيد موجب تزريق اين روحيه در آحاد جامعه مي گردد و با تقويت روح ايثار و فداکاری در افراد موجبات اضمحلال و ابوديستم را فراهم مي گرداند .اولين اثر شهادت در بستگان و نزديکان شهيد بصورت عيني مشهود و هويدا مي گردد .
 به هر نسبت که افراد با شهيدان قرابت و نزديکي سببي و نسبي ،محلي ،اجتماعي و عاطفي بيشتری داشته باشند به همان نسبت زيادتر و زودتر و عميق تر ،تحت تأثير قرار خواهند گرفت و شهادت عزيزشان قبل از هر کس ديگر آنان را متذکر ساخته و در راه سازندگي پيش خواهند برد .از اين رو خانواده شهيد بشرط آنکه مؤمن باشند به زودی به خطاهاي خويش پي برده و خود را مطابق با اهداف ،آرزوها و راه شهيد مورد بررسي و ارزيابي قرار خواهند داد که گناهانشان را بيامرزد و فزون طلبي را در آنان سرکوب سازد .
افراد شهید پرور در برابر دشمنان احساس ترس نمي کنند و تنها بر خدا توکل   مي کنند و جز او از هيچ کس نمي ترسد و جز او به کسي اميد ندارد .بستگان شهدا زبان به گله و شک.ايت نسبت به هيچ کس نمي گشايند و هيچگونه توقع و حاجتي از مردم ندارند و فشارها و تنگنای اجتماعي و روحي را با ياد خدا و نيايش به درگاه او تخفيف و کاهش مي دهند .
خانواده و بستگان و جامعه شهيد پرور و زخم ديده نه تنها نسبت به مباني ديني و فرامين رهبری پس از شهادت عزيزانشان بي تفاوت نشده بلکه به عکس تحليل دشمن قويتر از قبل در برابر فرامين الهي و دستورات رهبری وفادارتر و آماده ترند.
بازماندگان شهيدان ثبات قدم را از خداوند متعال طلب مي کنند اين دعاها از زبان مصيبت زدگان در قرآن نقل شده ولي نفي نگرديده بيانگر اين است که خداوند آنها را اجابت کرده و خواسته آنها را برآورده ساخته است .پس شهيد پروران ثابت قدم خواهند ماند.
بازماندگان شهيدان س تزشهادت شهيد نه تنها احساس خلاء و کمبود نمي کنند ،  بلکه چون شهيد به وظيفه خود عمل کرده است احساس سرافرازی و آبرومندی مي کنند .اينان توانمند هستند و نه تنها ضعف و سستي در آن ها راه ندارد بلکه بجای ضعف و بي تابي در برابر مصايب برتری و توانايي والايي دارند .آنان نه تنها در برابر دشمن متزلزل نمي شوند بلکه با استمداد الهي از درجات و نيروی ايماني افزونتری برخوردار مي گردند .
ياد شهيد ياد حق ،ياد آزادی ،ياد شرف ،ياد فضيلت ،ياد حريت ،ياد انسانيت ،ياد ايثار ،ياد فداشدن یاد جانبازی ،ياد جهاد ،ياد مبارزه ،ياد عدالتخواهي ،  ياد نوعدوستي ،ياد تعاون ياد تفاهم عقيدتي ياد همه خوبها و اظهار انزاجار از همه بديها و بدهاست .  
امنيت و آسايش و عدالت از اساسي ترين و اولين نيازی بشری است .شهيد با شهادت خود اين نياز حياتي و اوليه و مبرم بشر را تضمين مي کند و براساس آيه کريمه قرآن امنيت پايدار را که تضمين کننده آينده نيز هست به ارمغان مي آورد .

آثار و برکات خون شهيد
شهيد با نثار ش رعب و وحشت را به اردوی خصم مي برد و تخيّل و تصوّر تجاوز را از ذهن آنان مي زدايد .دشمنان را رسوا مي کند و وجدانهای خفته را بيدار مي سازد و بر ضد متجاوزان بر مي انگيزد .
بررسي تاريخ سراسر مبارزه و جحماسه شيعه سرشار از حماسه های خونين است که همگي نشأت گرفته از خون گرم و جوشان سيدالشهداء است .حسين (ع) با شهادت خود درس جوانمردی و رشادت ،شهامت ،ايثار ،گذشت ،فداکاری و . .. را به همه نسلها منتقل کرد به گونه ای که تمامي نهضتها و قيامهاي ضد ظلم در تاريخ (اعم از مسلمان و غير مسلمان ) به گونه ای از آن حماسه بزرگ تأثير پذيرفته است و انقلاب خونبار اسلامي ايران يکي از آنهاست .
امام حسين (ع) با يک محاسبه دقيق و با علم به کشته شدن ،اوج ايثار و فداکاری را در قالب يک دفاع شجاعانه و با حفظ همه ارزشهای انساني و رعايت اصول جوانمردی ارائه مي هد و عليرغم استيلای ظاهری و تمام عيار نظامي دشمن ، به چنان پيروزی دست مي يابد که هيچگونه مجالي به دشمن برای تصحيح اشتباهاتش نمي دهد و دشمن ِ سرمست از باده ی پيروزی پوشالي را چنان غافلگير مي کند که راه بازگشتي برايش باقي نمي گذارد .
شهادت امام و يارانش به شکل گيری مکتبي نوين و راهي جديد برای نجات اسلام و امت در برابر دشمنان دوست نمای سلطه جو زورمدار نيرنگ باز که در حقيقت احيای مکتب شهادت و ارائه قالبي جديد برای فريضه جهاد بود ،منتهي گرديد.
شيعه با آموختن اين شيوه از امامش ،چندين بار در حساس ترين و خطرناک ترين     موقعيتها ،با استفاده از اين شيوه ،تشيع و خود را از مخاطره و مهلکه های بزرگ نجات داده است .

بيداری خفتگان
شهادت امام حسين عليه السلام و ياران با وفايش باعث رسوا شدن بني اميه و برملا شدن اهداف شوم سياست ِ يزيد و بيدار نمودن و جدان های خفته و آگاهي دادن به عامه مردم گرديد تا انحراف مسير خلافت و دشمني بني اميه با اساس اسلام و مقاصد تخريبي اين دودمان را درک کنند .
اين پيامد نخستين جرقه ای بود که در کمترين فاصله ی زماني بعد از شهادت در   مقر فرمانروايي مطلق بني اميه يعني در شام اتفاق افتاد و مردم شام که سالها زير فشار تبليغات مستمر دار و دسته معاويه ،اسلام را آنگونه که معاويه تفسير کرده بود مي شناختند ،پس از شهادت امام حسين (ع) با مشاهده صحنه رقت بار سرهای شهيدان و اسيران دربند کشيده شده يکباره به خود آمد ،ابتدا با حالت بهت و گريه و سپس با اعتراضي و شورش عرصه را بر يزيد ِ مست ِقدرت ،تنگ نمودند و موج اعتراض و شورش آنچنان بالا گرفت که يزيد ناگزير شد با تمام خودکامگي هايش مسؤوليت قتل امام (ع) و حوادث جانگداز کربلا را از خود سلب کند و فرماندار قسي و سنگدلش عبيداللّه زياد را مقصر و مسؤول خون نوه ی پيامبر (ص) معرفي نمايد و عمل او را خودسرانه بشمارد ؛و از اين بالاتر ؛او که به هنگام اهانت به سر بريده امام (ع) ،نياکان خود را به مشاهده ی آثار جناياتش و پيروزيش بر بني هاشم فرا مي خواند و با اشعارش ،وحي و آثار پيامبر (ص) را بر باد رفته مي شمرد ،مضطربانه و ابلهانه به فکر دلجويي از اهل بيت امام (ع) افتاد و مذبوحانه تلاش کرد به نحوی با کسب رضايت شيرزن کربلا ،دختر علي مرتضي ،حضرت زينب کبری سلام اللّه عليها ،خود را از مهلکه اي که به دست خويش افريده بود ،نجات دهد و بحران آشب را از دارالخلافه دور نمايد.
پس از بازگشت کاروان اسيران کربلا به مدينه و آگاه شدن مردم از عمق فاجعه و اعلان عزای عمومي ،قيام عمومي در اين شهر به وقوع پيوست و مردم يکپارچه  دست به شورش زدند و والي خليفه را از شهر اخراج کردند .اين قيام از حرکت های جمعي الهام گرفته از نهضت خونين کربلا  بود .
جنبش توّابين نيز به منظور جبران گناه ياری نرساند به امام آغاز شد و مدتي خواب خوش را از چشمان ِايادی سرکوبگر خليفه گرفت ؛اين جنبش که بازتاب فشار وجدان و سرزنش مردم در مورد کساني بود که روز نخست از ياری امام سرباز زده بودند ،در تاريخ به نام قيام توابين جايگاه ويژه ای يافت که همواره الهام بخش و منشأ حرکتهای سرنوشت ساز بوده است .
يزيد و خلفای پس از او همواره درگير مسايلي بودند که به نحوی ريشه در شهادت امام حسين (ع) و يارانش در کربلا داشت .استعفای معاويه دوم فرزند يزيد از خلافت و رها کردن مسند قدرت ،و اظهاراتش در مورد انگيزه  دليل اين عمل غير منتظره ،نمونه ای از اين بازتابهاست که خود گواه روشني بر آثار شکوهمند قيام کربلا و بازتابهای مثبت اين نهضت خونين و خونهای گرمابخشي است که در آن سرزمين به ناحق بر زمين ريخت.
قيام زيدبن علي و جنبشهای رهايي بخش سادات حسني که هر کدام در تاريخ نهضتها از موقعيتي خاص برخوردارند ،همگي ريشه در قيام حسيني دارند و خون شهيدان جوشيده اند.
همين نهضتها بودند که کام طاغوتها ی زمان خود را زهر آگين و روزگار و زندگي آنان را هر سايه قدرتهای جهنمي شان بودند تباه ساختند و در گوشه و کنار سرزمينهای پهناور اسلامي صحنه های شکوهمند نبرد با ظالمان و سفيانيان و وارثان آنها را آفريدند.
پيروزی خيانت بار بني عباس بر بني اميه نيز با بهره گيری فرصت طلبانه از مظلوميت اهل بيت (ع) و بهانه قرار دادن خونخواهي حسين (ع) و يارانش به موفقيت ديگر قيامها و مبارزاتي که در ادوار مختلف تاريخ روی داده است (حتي مبارزات غير اسلامي) نيز به گونه ای از حماسه عظيم کربلا درس گرفته است .
انقلاب اسلامي ايران نيز با رهبری حسين گونه بنيانگذار فقيد جمهوری اسلامي  حضرت امام خميني قس سره الشريف به تأسي از قيام شکوهمند عاشورا پايه ريزی شد و با خون گرم شهيدان استمرار يافت .
در شهريور 1356 (ه ش) فرزند امام خميني (ره) حاج آقا مصطفي به طرز مشکوکي به شهادت رسيد .بلافاصله در قم و ساير مراکز مراسم بزرگداشت و هفتم و چهلم برگزار  گرديد و مردم به عزاداری پرداختند.
سفاکان رژيم وابسته پهلوي مردم قم را که در اعتراض به چاپ مقاله ای توهين آميز به راهپيمايي پرداخت در 19 دی ماه 1356 به خاک و خون کشيدند .اين حماسه خونين به مبارزات مردمي بر ضد رژيم سلطنتي سرعت بخشيد و اعتراضات وسيع روحانيان و مردم از طبقات مختلف را برانگيخت و وجدانها و اذهان خفته را از خواب عميق غفلت و ناآگاهي و جهل بيدار کرد و موجي از نفرت و خشم نسبت به رژيم منحط پهلوی ايجاد کرد و مردم در سطح کشور کارشناسان را تعطيل و عزای عمومي اعلام کردند و مجالس پرشکوه و تظاهرات  گسترده ای در قم و تهران و ساير شهرها برپا گرديد.
بر اساس رسم و رسوم سنتّي مراسم ختم ،سوم ،هفتم وبالاخص چهلم بعد از شهادت برگزار گرديد که اين امر در کنار موارد ديگری ـ از جمله گسترش اطلاع رساني ،برگزاری نمازهای جماعت در خيابان ها ،برپايي راهپيمايي در قالب هيأتهای مذهبي ـ برنامه زمان بندی شده مبارزان اسلامي برای قيام و اعتصاب گرديد .همزمان با اين برنامه در هر شورش و قيام نيز تعداد شهدا بيشتر شده و درمراسم  ختم بعدی تعداد شرکت کنندگان در مراسم و اعتراضات نيز بيشتر شده و از اين طريق دامن و شدت انقلاب اسلامي گسترش و افزايش مي يافت .و اين روند تا حصول نتيجه و سرنگوني حکومت شاهنشاهي ادامه يافت و سيلاب خون شهيدان طاغوتيان را به ورطه نيستي و نابودی کشانيد .        
 


معبر

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





علي سعادت | 18:17 - 13 آبان 1389برچسب:زنده بودن نام نيک شهيد حيات مجازی,
+ |

منوي اصلي
خانه
پروفايل مدير وبلاگ
پست الکترونيک
آرشيو وبلاگ
عناوين مطالب وبلاگ

درباره وبلاگ

به وبلاگ معبر خوش آمديد (تخصصي دفاع مقدس)

نويسندگان

علي سعادت

موضوعات مطالب

دفاع مقدس
رسانه ها،اخبار،مطبوعات
خاطرات
كتاب،شعر،داستان،طنز
شهدای گمنام
خانواده شهدا
عملیات ها
بسیج
مناطق عملیاتی
جانبازان
آزادگان
سرداران،شهدا
فرهنگ دفاع،جبهه
فرهنگ ایثار و شهادت
دل نوشته ای با شهدا
جشنواره ،مسابقات
فضاي مجازي،جنگ نرم و...
سينما ،تئاتر،تلويزيون
راهيان نور

نشانك وبلاگ معبر
معبر - وبلاگ تخصصي دفاع مقدس

كد لوگوي معبر

ساير امکانات

RSS


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 405
بازدید دیروز : 359
بازدید هفته : 1499
بازدید ماه : 1490
بازدید کل : 113488
تعداد مطالب : 667
تعداد نظرات : 60
تعداد آنلاین : 1

مسابقات وبلاگ نويسي

مسابقه بزرگ وبلاگ نویسی سبک بالان به مناسبت هفته دفاع مقدس

اولین جشنواره «وبلاگ‌نويسی دفاع مقدس» در يزدجشنواره وبلاگ نویسی حماسه نگاران بسیج و انقلاب اسلامیجشنواره وبلاگ نویسی تبیان در حال برگزاری است . ثبت نام کنید