معبر:وبلاگ تخصصي دفاع مقدس
آخرين مطالب

پیکر شهید برونسی کشف شد

همه دوستان من

برگی از خاطرات یک شهید( روزه بی سحری )

باز دلم هوای شلمچه کرده است

لحظه شهادت دو بسیجی

اتفاقی در یک قدمی اسارت

شهادت از نگاه خبرنگاران جهان

خدا این بچه‌های نیم وجبی را شهید کند

روایتگری ارثیه ی مادر(س) است

چشمان بارانی جوانان در شلمچه

به همه بگو اینجا دهلاویه است!

وقتی مرتضی موجی شد!

آداب زیارت نور

اولین گزارش از سفر به مناطق جنگی(2)

اروند؛ جایی که دیوانه‌ام می‌کند

اولین سفرنامه مناطق جنگی

پندهای رهبر برای روایتگران نور

25 هزار زائر سرزمين‌هاي نور در دزفول اسكان مي‌يابند

آنجا که دلم جاماند...

در جمع زائران سرزمین نور ...

آرشيو مطالب

ارديبهشت 1390
فروردين 1390
اسفند 1389
بهمن 1389
دی 1389
آذر 1389
آبان 1389
مهر 1389

پيوندهاي روزانه

گوگل
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
مستر قلیون
آرشيو پيوندهاي روزانه

پيوندها

استخاره با قرآن کریم
خرید پستی
اس ام اس فلسفی عاشقانه
سمپادی ها
زن کاملا عريان در خيابانهاي اصفهان!!+عکس[7427] »عجب قليوني ميکشه اين دختره واي واي[2814] »اينم لحظه کشف حجاب در تيم ملي ايران +عکس[3555] »اين زن بخاطر بزرگي سينه اش اخراج شد!+عکس[3413] »آيا خواهر نيوشا ضيغمي رو ديديد؟[2823] »افزايش قد بصورت نامرعي و ارزان[349] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[2595] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[2477] »مدرسه دخترانه يهوديان در تهران (عکس)+1391[4483] »لباس اين خانوم هر روز کوتاه تر مي شود ! / عکس[2621] »عشوه جنجالي شيوا بلوريان+عکس[5314] »تصوير يک خانم بي حجاب از صداوسيماي ايران[4375] »شوهر بي ريخت بهنوش بختياري+عکس[5467] »عکس همسر آرايش کرده قهرمان المپيک ايران[2426] »دختر ايراني موتورسوار با شلوار و لباس تنگ+عکس[2414] »تيم فوتبال دختران پرسپوليس قبل از انقلاب+عکس[1212] »عکس لخت شدن يک خانم در فرودگاه[2742] »عکس صحنه اي که سانسور شد![2206] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[1864] »تصاوير خيلي ناجور از شناي مختلط در مازندران[2319] »خانمها اين عکس را نبينند[2033] »تفاوت حمام زنان و مردان / عکس[1433] »دختر هندي خوشگل در ايران غوقا کرد+ عکس زيبا[2637] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[1350] »ماجراي زن بهداد سليمي در المپيک لندن روشد+عکس[1855] »عکس سمر بازيگر زيباي عشق ممنوع با يک مرد ايراني[1701] »عکس ليلا بلوکات و خواهراش[605] »دختر جنجالي در مسجدالحرام + عکس[4007] »زايمان يک دختر در حمام+ عکس[4371] »با اين دختر ازدواج کنيد و جايزه بگيريد+عکس دختر[3567] »آدرس فيس بوک و تصوير الناز شاکردوست+عکس[3618] »ببين اين دختر خوشگله رو مي پسندي؟[5053] »ماجراي زن طلاق گرفته+عکس[2600] »زن کاملا عريان در خيابانهاي اصفهان!!+عکس[7427] »عجب قليوني ميکشه اين دختره واي واي[2814] »اينم لحظه کشف حجاب در تيم ملي ايران +عکس[3555] »اين زن بخاطر بزرگي سينه اش اخراج شد!+عکس[3413] »آيا خواهر نيوشا ضيغمي رو ديديد؟[2823] »افزايش قد بصورت نامرعي و ارزان[349] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[2595] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[2477] »مدرسه دخترانه يهوديان در تهران (عکس)+1391[4483] »لباس اين خانوم هر روز کوتاه تر مي شود ! / عکس[2621] »عشوه جنجالي شيوا بلوريان+عکس[5314] »تصوير يک خانم بي حجاب از صداوسيماي ايران[4375] »شوهر بي ريخت بهنوش بختياري+عکس[5467] »عکس همسر آرايش کرده قهرمان المپيک ايران[2426] »دختر ايراني موتورسوار با شلوار و لباس تنگ+عکس[2414] »تيم فوتبال دختران پرسپوليس قبل از انقلاب+عکس[1212] »عکس لخت شدن يک خانم در فرودگاه[2742] »عکس صحنه اي که سانسور شد![2206] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[1864] »تصاوير خيلي ناجور از شناي مختلط در مازندران[2319] »خانمها اين عکس را نبينند[2033] »تفاوت حمام زنان و مردان / عکس[1433] »دختر هندي خوشگل در ايران غوقا کرد+ عکس زيبا[2637] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[1350] »ماجراي زن بهداد سليمي در المپيک لندن روشد+عکس[1855] »عکس سمر بازيگر زيباي عشق ممنوع با يک مرد ايراني[1701] »عکس ليلا بلوکات و خواهراش[605عکس هاي دختر بازيگر در فيلم موهن توهين به حضرت محمد(ص آشنايي با نرم افزار هاي چت . ودوستيابي : آشنايي با نرم افزار هاي چت . ودوستيابي
music3nter
انتظارحاضر
زندگی زیباست...
Economic jihad
همت مضاعف پارسیان
شوری سنج اب اکواریوم
کمربند چاقویی مخفی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دفاع مقدس و آدرس mabar.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





مترجم وبلاگ معبر

پايگاههای دفاع مقدس

سایت جامع دفاع مقدسامتداددیار رنجپایداریپایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی مفقودین و شهدای گمنامپایگاه تخصصی ادبیات دفاع مقدسپایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادتپایگاه اطلاع رسانی قربانیان سلاح‌های شیمیاییچهار دیپلماتلوگوی نشریه پلاک هشت

پايگاههاي جنگ نرم

تیم جنگ نرم ایرانیان

بسيج در كلام شهيدان

«برادران بسيجي و انجمن اسلامي، سعي كنيد خدا را هميشه و همه جا ناظر و حاضر به اعمالتان بدانيد تا سعادتمند شويد. سعي كنيد با مد نظر قرار دادن قوانين و اسلام و شرع و با اطاعت از اوامر امام عزيزمان، اين قلب تپنده امت‏حزب الله بتوانيد مروج و مبلغ خوبي براي اسلام عزيز در منطقه باشيد. ان‏شاءالله‏»

           

 

پاسدار شهيد غلامحسين طالبي رحمت آبادي از : شهرري

  «برادران بسيجي كه به حق پشتوانه انقلاب و وارثان حقيقي خون شهدا مي‏باشيد، بايد همگي و در همه حال به فكر تزكيه نفس خود باشيم و خودمان را بسازيم و اين نكته را بايد توجه داشته باشيد كه اين لباس جانبازي كه پوشيده‏اند، لباس سربازان امام زمان(عج) است و متوجه اهميت و مسؤوليت‏خطيري كه بر دوش شما است‏باشيد. قدر خودتان و قدر يكديگر را بدانيد.»

پاسدار شهيد محمد رضا رمضاني از: تهران

# «جبهه صحنه عاشق را و كربلا است، بسيجيان مي‏آيند و در خون خود مي‏غلتند و صحنه جنگ را رنگين مي‏كنند ولي راضيند به رضاي او، چرا كه حسين(ع) آن طور به اينان آموخت. در اين جهان هر چيزي بهترين دارد و مرگ نيز بهترين دارد. بهترين نوع مرگ شهادت در راه خداست.»

دانش آموز شهيد حسين ابراهيم از: تهران

# «و اما برادران بسيجي كه بدون هيچ چشم داشتي شبانه روز در تلاشيد، مبادا لحظه‏اي نااميدي و ياس شما را در برگيرد چرا كه:

در بيابان گر به شوق كعبه خواهي زد قدم سرزنش‏ها گر كند خار مغيلان غم مخور

دانشجوي شهيد جمشيد ميرزايي از: ميانه

# «اي بسيجيان، شما محبوب ولي الله هستيد، شما ياران روح الله هستيد. شما كوبنده عدوالله هستيد، شما حقيقت جندالله هستيد، شما تجلي حزب الله هستيد، شما خاصه اولياء الله هستيد، و شما ايستادگان در راه خداييد. برپادارندگان عدالتيد و همان‏هايي كه خداوند اراده كرده انتقامش را از ستمكاران با دستانتان بگيرد.»

پاسدار شهيد روح الله شاپور صفري از: تهران

# «غيور مردان بسيج و شيعيان ايران، يك لحظه به جز اسلام و قرآن فكر نكيند و امام را تنها نگذاريد بدانيد اگر امام تنها بماند و قلبش بشكند تمام شما جوانان مسؤوليد. عزيزان، پاسدار ولايت فقيه باشيد تا اسلام احياء شود تا بهتر ابرقدرتها را سركوب كنيد.»

دانش آموز شهيد ذبيح الله مرادي از: همدان

# «خطاب به برادران بسيجي، برادران عزيز شما در حال حاضر دشمنان زيادي داريد و همه دشمنان سعي در كوبيدن شما دارند. شما را به خدا كاري نكنيد كه بسيج‏بدنام شود. اخلاق اسلامي را رعايت كنيد و براي رضاي خدا اسلحه به دست گيريد و مخاصمات را كنار بگذاريد و دست در دست هم كاري كنيد كه اين گروه به نهايت رشد خود برسد و ان‏شاءالله بتوانيد رضاي خداوند را تحصيل كنيد.»

دانش آموز شهيد مهدي محقق امين از : قم

# «اي برادران بسيج، كه در راه تداوم انقلاب اسلامي از جان و مال گذشته‏ايد، استغفار و دعا را از ياد نبريد كه بهترين درمان‏ها براي تسكين دردهاست و هميشه به ياد خدا باشيد و در راه خدا قدم برداريد و مواظب باشيد هرگز دشمنان دين بين شما تفرقه نيندازند.»

پاسدار شهيد ناصر تاجيك‏فر از: مشهد

 

معبر
علي سعادت | 14:35 - 7 آبان 1389برچسب:,
+ |
مسابقه كتابخوانی «شناخت انديشه‌های امام خمينی (ره)»

  فرهنگسرای پايداری، مسابقات كتابخوانی را با موضوعات مختلف برای فصل پاييز برگزار می‌كند كه از آن جمله می‌توان به مسابقه كتابخوانی درباره كتاب «شناخت انديشه‌های امام خمينی(ره)» اشاره كرد.

 
 

 

  به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای پايداری، «مسابقه كتابخوانی شناخت انديشه‌های امام خمينی (ره)»، در سيزدهم مهرماه جاری برگزار می‌شود.

 

از ديگر برنامه‌های فرهنگی هنری اين فرهنگسرا می‌توان به «جنگل خيال» (نقاشی كودكان)، «با بچه‌ها در پارك ترافيك» در روزهای چهاردهم و هفدهم مهرماه جاری اشاره كرد.

 

«همكلاسی آسمانی» به مناسبت روز دانش آموز و يادبود شهيد فهميده 13 آبان، «اهدای كتاب آسمانی» در روز 13 آبان، «مسابقه كتابخوانی صحيفه سجاديه» در 28 آبان و «تجليل از خادمان فرهنگ عاشورا» 22 آذرماه برگزار می‌شود.

 

«در مكتب حكيم توس» و «در مكتب مولانا» از ديگر برنامه‌های فرهنگسرای پايداری است كه روزهای شنبه (10 مهرماه) و دوشنبه(12 مهرماه) ساعت 18 شروع و تا ساعت 20 ادامه دارد و به بررسی انديشه‌های حكيم ابوالقاسم فردوسی و مولانا جلال الدين محمد بلخی می‌پردازد.

 

علاقه‌مندان برای كسب اطلاعات بيشتر می‌توانند به فرهنگسرای پاسداری واقع در پاسداران، خيابان گل نبی، خيابان ناطق نوری ميدان قبا مراجعه و يا با شماره‌های 3-22888780 تماس بگيرند.

معبر
علي سعادت | 7:19 - 6 آبان 1389برچسب:مسابقه, كتابخوانی,
+ |
سخنرانی شهید باکری پیرامون ارزش زندگی توأم با جهاد (قسمت اول)

پیش نوشت: آنچه در زیر می‌آید متن پیاده شده یکی از سخنرانی‌های با ارزش سردار شهید مهدی باکری است که ظاهراً در جمع خانواده‌های معظم شهدا در تبریز ایراد شده است. شهید باکری در این سخنرانی ابتدا به ارزشهای زندگی طاغوتی اشاره کرده و مصادیق آنرا بر شمرده‌اند سپس به تشریح زندگی مورد نظر اسلام و با فضیلت‌ترین نوع آن که در نظر ایشان زندگی توأم با جهاد است پرداخته‌ و زندگی رسول اکرم (ص) را بعنوان مثال بارز این نوع زندگی مورد توجه قرار داده‌اند. ایشان در مزمت زندگی طاغوتی و ذکر فضیت زندگی توأم با جهاد استنادهای زیبایی به قرآن کریم و روایات و نیز گوشه‌ای از بیانات امام خمینی (ره) نموده‌اند که جالب توجه است. این سخنرانی به زبان آذری ایراد شده که در برگرداندن آن به فارسی نهایت دقت در حفظ امانت شده است. بعلت طولانی بودن متن، این سخنرانی در دو قسمت تقدیم علاقمندان می‌شود. متن این سخنرانی و چند سخنرانی دیگر که در آینده تقدیم علاقمندان شهید باکری خواهد شد برای اولین بار انتشار می‌یابد. استفاده از مطالب این سخنرانی‌ها با ذکر منبع بلامانع است.

***

بسم الله الرحمن الرحیم. السلام علیک یا ابا عبد الله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی الیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین. درود و سلام بر پیشگاه مقدس ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب برحقش امام امت و درود و سلام به روان پاک شهدای اسلام و خانواده‌های معظم شهدا و مفقودین و اسرا و درود و سلام بر امت حزب‌الله و مقاوم ایران بالخصوص آذربایجانشرقی و تبریز. البته هم وقت کم است و هم در خدمت علمای بزرگوار و حضار محترم، شاید من آن اندازه، هم لیاقت و هم بیان برای گفتن مطالب نداشته باشم ولی بخاطر عرض سلام خدمت اهالی محترم و حضار گرامی ان شاء الله [یکی دو کلمه نا مفهوم] ...چند مطلبی هست که به حضورتان عرض می‌کنم.

در وهله اول... البته نه اینکه در من این شایستگی باشد برای تشکر، اما به نمایندگی از رزمندگان که اولاد خودتان هستند، بخاطر زحماتی که این امت در بخشی از ایران اسلامی در رابطه با جنگ، چه با جان چه با مال کشیده‌اند تشکر می‌کنم. قطعاً اجر بزرگش نزد خداست و خداوند متعال است که جزا و پاداش خواهد داد. من خیلی فشرده چند کلمه‌ای در رابطه با نحوه زندگی کردن از دیدگاه مکتب اسلام و همچنین از دیدگاه فرهنگ طاغوتی و بعد مطلبی در رابطه با آینده جنگ و آخرین قسمت هم در رابطه با آفات پیروزی نهایی عرض می‌کنم. خلاصه‌ای عرض می‌کنم در رابطه با فرهنگ طاغوت و زندگی کردن طاغوتی که مبتنی بر ارزشهای طاغوتی است. البته با پیروزی انقلاب اسلامی می‌رود که این فرهنگ نابود و ریشه کن شود از جامعه. ولی خب متأسفانه مقداری هست هنوز و به چشم می‌خورد. در این دیدگاه، افرادی که دچار دیدگاه زندگی طاغوتی هستند بینششان اینطور است که تماماً متوجه دنیا هستند و تلاشهایشان قسمتی در رابطه با جمع آوری مال و حرص زدن است، جمع آوری مال حتی از راههای نامشروع. این تلاشها عده‌ای‌شان در رابطه با تهیه زمین و ساختمان و ماشین و امثال اینهاست. عده‌ای دنبال مقام و ریاست و خلاصه در قسمتی آقا و رئیس شدن هستند و عده‌ای هم دنبال تفریح و خوشگذرانی و گردشگاه و مجالس عیش و نوش و اینها هستند. عده‌ای اولادشان را دوست دارند بخاطر اینکه اینها را بزرگ کنند و اگر دختر است شوهر بدهند و اگر پسر است برایش زن بگیرند و  فقط زندگی و خوشگذرانی اینها را ببینند. علاقمند هستند به این و اینکه شاهد خور و خواب و استراحت و راحتی و آسایش دنیوی اینها باشند. عده‌ای دنبال کسب اعتبار و وجهه از اینکه دیگران بگویند بله فلان شخص فلان قدر پول و مال دارد و صاحب فلان املاک و تجارتخانه و امثال اینهاست و خدای نکرده عده‌ای هم در لباس مذهب‌اند ولی از این مذهبی بودن دنبال کسب اعتبار برای خود هستند. بصورت خیلی خلاصه اینها دیدگاههایی است که افراد متوجه به دنیا و انسانهایی که فقط دنیا را می‌بینند دچار آن و این قسم علایق دنیوی‌اند.

در قرآن کریم خداوند متعال مثال دیدگاه این انسانها را اینگونه بیان کرده که این افراد، آنهایی که این دیدگاه را دارند، مَثل زندگانی دنیایی‌شان مثل آن بارانی است که از آسمان فرود می‌آید تا بواسطه این باران گیاهان و روییدنی‌هایی برای استفاده حیوانات و انسان بروید. ولی این انسانها، این آراستگی و زیبایی را و سبزی و خرمی‌ای که این علفها و گیاهان و صحرا پیدا می‌کنند می‌بینند و تا آن اندازه مبهوت این آراستگی‌ها می‌شوند که خود را صاحب و قادر و متصرف اینها می‌بینند. و خداوند می‌فرماید که در اینحال ناگهان امر خدا می‌رسد و تمام این روییدنی‌ها خشک میشود انگار که دیروز هیچ روییدنی‌ای وجود نداشته و اینچنین است که خداوند آیاتش را روشن برای اهل فکر بیان می‌کند. یعنی آنهایی که دچار این دیدگاه انحرافی هستند و با این دیدگاه به دنیا نگاه می‌کنند و زندگی می‌کنند، عمرشان، مالشان، اولادشان، تمام آن چیزهایی که ظواهر دنیوی است و ما می‌بینیم، یک نوع آراستگی است که در چشم اینها جلوه می‌کند و آنها آنقدر خودشان را دلبسته و متصرف و صاحب اینها می‌بینند که از آفریننده اینها غافل می‌شوند. و چقدر افرادی که مغرور جوانی خود هستند و عاشق جوانی خود، اما زمانی می‌رسد که پیر می‌شوند و اموالشان هم همچنین، چقدر مال که جمع نمی‌کنند و خزائن را پر نمی‌کنند اما وقت مرگ جز کفن هیچ چیز با خود نمی‌توانند ببرند. و تمام اینها، تمام این علایق دنیوی، خداوند می‌فرماید عین آن آراستگی زمین است. چقدر اینها کوته فکر و ظاهربین هستند و فکر می‌کنند آنچه را که با چشم می‌بینند همه چیز فقط همان است که می‌بینند. و خداوند می‌فرماید من اینها را بیان می‌کنم برای اهل فکر، برای آنها که تفکر می‌کنند. این زندگی که متأسفانه امروز هم در جامعه ما و در برخی اقشار دیده می‌شود و افرادی مبتلا به این نوع زندگی هستند، این فرهنگی است که از طاغوت بجا مانده و نوعی زندگی دنیوی است که از جانب آنها دیکته می‌شود و انسانها را می‌کشد به آن سمت.

ولی از دیدگاه اسلام، بهترین یا یکی از بهترین نوع زندگی‌ها، آن است که انسان در آن تماماً دنبال جلب رضایت خداوند متعال است و در فکر سعادت دنیوی و اخروی‌ خود است. و آن نوع زندگی که خیلی پسندیده و دارای فضیلت است، زندگی‌ای است که توام با جهاد در راه خداوند متعال است. من فقط در رابطه با ارزش و فضیلت زندگی‌ای که در اسلام ترسیم شده و اسلام آنرا نشان می‌دهد به مسلمانها، به مؤمنین، که آن زندگی همراه با جهاد است در راه خدا، صحبت می‌کنم. زندگی پیامبر اکرم (ص) که در سراسر زندگی خود... من البته جهاد را از بعد "نظامی" عرض می‌کنم و بُعد "جهاد با نفس" در جای خود است. از ماه هفتم هجرت، یعنی هفت ماه بعد از اینکه از مکه هجرت کردند به مدینه، تا سال دهم هجرت که بالغ بر ۱۱۳ ماه است پیامبر گرامی اسلام (ص) جمعاً ۷۴ عملیات جنگی داشت. ۷۴ عملیات در مدت ۱۱۳ ماه که در ۲۷ عملیات شخصاً خود پیامبر گرامی (ص) شرکت داشتند و در ۴۷ مورد جنگ هم فرماندهانی تعیین کرده و ‌فرستاده‌اند. جنگهای زمان پیامبر (ص) بخاطر کمبود وسایل و هم نوع جنگهای آن زمان که مدتها طول می‌کشید و با کلی مشقات همراه بود... قطعاً از تاریخ اسلام مطلع هستید، گاه بود که یک خرما را چند نفر در دهان می‌چرخاندند و با نیروی آن می‌جنگیدند و یا از نظر ادوات و اسب و شتر که لازم بود برای جنگهایشان چقدر در مضیقه بودند، با اینحال این ۷۴ عملیات نظامی در مدت ۱۱۳ ماه انجام شده که گاهاً هر کدام بالغ بر یک ماه طول می‌کشید و این عملیاتها پشت سر هم بودند. مثلاً فتح مکه که تمام شد، به جنگ "حُنین" رفتند بدون اینکه برگردند به مدینه. یعنی عملیاتهای پشت سر هم. ببینید که زندگی پیامبر گرامی (ص) که پیامبر اسلام بود چطور توأم بود با جهاد و جنگ در راه خدا آنهم با این فشردگی. اگر تقسیم کنیم این ۱۱۳ را بر ۷۴، در هر یکماه و خرده‌ای یک عملیات انجام داده‌اند آنهم با چه مشقات و سختی‌هایی.

و اما اگر خیلی خلاصه‌وار توجه کنیم در قرآن، می‌بینیم مایی که در این دنیا هستیم و همینطور افرادی که مثال زدم که دنبال مقام و پول و ساختمان مناسب و اولاد و نمی‌دانم آسودگی و راحتی هستند و به تمام اینها فقط از دیدگاه دنیوی نگاه می‌کنند، تمام اینها، اگر بزرگترین مقام را بخواهیم، سعادت و خوشبختی دو دنیا را بخواهیم، رضایت خداوندی را اگر بخواهیم جلب کنیم و بهشت دائمی را اگر بخواهم بدست بیاوریم، نعمتهای دائمی با آسودگی از خداومند متعال بگیریم، پاداش بزرگ و خیر و فلاحت بدست بیاوریم و معامله‌ای کنیم که در این معامله خریدار خداوند متعال باشد، دوستی و محبت خدا را جلب کنیم و تجارتی کنیم با خداوند متعال که در آن تمام گناهانمان بخشیده شود، همه اینها را که من خیلی خلاصه گفتم، ببینید در آیات قرآن کریم چگونه بیان شده. بسم الله الرحمن الرحیم. "الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عند الله و اولئک هم الفائزون یبشرهم ربهم برحمة منه و رضوان و جنات لهم فیها نعیم مقیم خالدین فیها ابدا ان الله عنده اجر عظیم". خداوند می‌فرماید آنهایی که هجرت می‌کنند و جها می‌کنند در راه خدا با مالشان و جانشان، اعظم درجة عند الله. آنهایی که مقام طلبند و ریاست طلبند و دنبال درجه بزرگ هستند در این دنیا بدانند که خداوند متعال بزرگترین درجه را نزد خود و رستگار شدن و بشارت به رحمت و رضوان الهی و جنت و نعمت ابدی را خداوند متعال مخصوص آنهایی قرار داده که هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم. و یا "ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة". خداوند متعال می‌فرماید من خودم مشتری هستم. این چقدر... اصلاً قابل تصور نیست با این ذهنها و فکرهای محدود ما که چه زندگی و عمل با عظمتی است که خداوند متعال خودش مشتری و خریدار است عمل انسان را. چطور؟ اینطور که جهاد کند با مالش و جانش. و یا باز می‌فرماید اگر می‌خواهیم تجارتی بکنیم که تمام گناهانمان بخشیده شود و پاک بشویم از تمام گناهانمان خداوند متعال می‌فرماید من دعوت می‌کنم  شما را، دلالت می‌کنم به تجارتی که شما را از عذاب علیم برهاند. و این چیست؟ "تؤمنون بالله و رسوله و جهاد فی سبیل الله" تجارتی است که شما را از عذاب علیم می‌رهاند. و یا بشارت می‌دهد به بخشیده شدن تمام گناهان و وارد جنت شدن. آنهایی که به دنبال آسودگی و رفاه این دنیا هستند، آسودگی و راحت این دنیا و آخرت را می‌طلبند خداوند به آنها مژده می‌دهد.

و باز یک نمونه از این نوع زندگی - زندگی توام با جهاد -  و فضیلت آن است حدیثی است از "بحارالانوار" که از حضرت علی علیه السلام نقل می‌شود که در جنگ "ذات السلاسل" حضرت علی علیه السلام از پیامبر گرامی (ص) سؤال می‌کند که فضیلت جهاد چیست؟ پیامبر (ص) می‌فرماید: زمانی که رزمنده‌ای قصد می کند که به جبهه برود خداوند متعال نجات از آتش یعنی پاک شدن از گناهانش را برای او می‌نویسد. یعنی هر قدر هم که آدم گناهکاری باشد وقتی نیت می کند که به جبهه برود خداوند متعال بر گناهانش بقول معروف قلم باطل می کشد، قلم عفو می کشد، و این انگار تازه از مادر متولد شده و موقعی که آماده می شود و وسایلش را می بندد، آماده می شود که حرکت کند و وقتی نیت می‌کند و آماده می‌شود که جهاد کند، خداوند متعال به ملائک مباهات می‌کند بخاطر چنین انسانی که آفریده . و موقعی که با خانواده‌اش وداع می کند دیوارها و آن خانه برای او گریه می‌کنند و او از گناهانش پاک می‌شود مثل ماری که از پوست خود خارج می‌شود او هم از گناهانش پاک می‌شود و بعد ثوابهای بزرگی که خداوند متعال منظور کرده برای او... منظور از این آیات و این حدیث که من خیلی با عجله عرض کردم خدمت شما، این بود که ارزش و فضیلت زندگی‌ای که توأم با جهاد است بالاست و این زندگی یکی از بهترین نوع‌های زندگی است که خداوند متعال فرموده.

و باز برای اینکه این بحث را تمام کنم از امام امت شاهدی می‌آورم. امام امت تقدیر نامه ای دارد برای رزمندگان که اینطور فرموده‌اند: "بسم الله الرحمن الرحیم. ان الجهاد باب من ابواب الجنة فتحه الله لخاصة اولیائه. این فضیلت بزرگ در بین فضایل بیشماری که برای مجاهدین فی سبیل الله نقل شده بیشتر جلب توجه می‌کند. این واژه ها با همان معنای عرفی خود، نه الهی و عرفانی که دست ما از آنها کوتاه است.، بی‌شک گفتار و نوشتار بشر عادی از بیان آنها عاجز است. این مدال الهی بر بازوان مجاهدان چون خورشید در نزد صاحبان اسرار غیبی و ملکوتی می‌درخشد. مگر این جلوه همان خلعت نیست که ابراهیم خلیل الله را مفتخر کرد و بارقه‌ای از مقام حبیب‌اللهی نیست که بر تارک افضل موجودات می‌درخشد و مگر نازله مقام ولی‌اللهی نیست که ‌از امیر المؤمنین تا خاتم الاولیاء ‌که به آن اولیاء الله مشرف شده‌اند؟ اگر هست ـ ‌که هست ـ با چه بیان می‌توان حول آن گردید، و با کدام چشم بشری می‌شود ‌این جلوه را دید؟ پس بهتر اینکه من قاصر با تقدیم السلام علیکم یا خاصه اولیاء الله دم فرو بندم." این جملات امام امت است در شأن و مقام آنهایی که این نوع زندگی می‌کنند و در این خط حرکت می‌کنند. می‌فرمایند که از اسرار غیب است و مگر بشر می‌تواند بیان کند و قابل تصور است فضیلت و معنای این فضیلت در ذهن بشر؟ امامی که ماها تا این اندازه‌ای که می شناسیمش می‌فرماید من قاصرم و فقط می توانم بگویم السلام علیکم یا خاصه اولیاء الله و بهتر است که هیچ نگویم. یعنی این جملات، این کلمات، این بیان، قادر نیستند که وصف کنند فضیلت و ارزش این نوع زندگی را.

از ره‌آوردهای انقلاب اسلامی، انقلابی که در این مملکت رخ داد، این است که الان ما باید بدانیم نحوه زندگی‌ای که ما باید داشته باشیم و عمدتاً این ملت دارند، از دیدگاه اسلام چگونه باید باشد و ارزش و فضیلت و معنایی که مورد توجه خداوند متعال و پیامبر گرامی است و امام امت ترسیم کرده‌اند چیست... (ادامه دارد)

فایل صوتی سخنرانی به زبان آذری  (منبع: آرشیو بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس)

معبر
علي سعادت | 1:44 - 6 آبان 1389برچسب: شهید, باکری, ارزش, زندگی, توأم با جهاد,
+ |
شهادت علی اکبر جوادی، فرمانده گردان تخریب لشگر عاشورا

(نقل از: طیب خیراللهی)

برای عملیات بدر باید همراه گروه شناسایی می‌رفتیم جزیره مجنون. قرار شد ما آنجا بُنه بزنیم. بنه‌ی مهمات، بنه‌ی سوخت، بنه‌ی غذا. شناسایی‌ها را با آقا مصطفی مولوی می‌رفتیم. جلوی ما آب بود و ما باید می‌رفتیم بنه‌ها را آن طرف می‌زدیم.
...بنه‌ها را زدیم و استتارشان کردیم. آقا مهدی به من و جــــوادی (مسئول تخریب لشگر - شهید) گفت: "پَد یک و پدَ دو در اختیار شماست. یک پد نیرو می‌آید، یک پد غذا و مهمات. اگر شما آن‌ور آب شهید شوید شهید نیستید. تکلیف می‌کنم باید این طرف آب باشید و فقط غذا و مهمات نیروی ما را تأمین کنید. مفهوم شد؟"
ماندیم. هر چی به دستمان می‌رسید می‌فرستادیم. عملیات شروع شد. رسید به روزی که آقا مهدی افتاد توی محاصره. دستش بسته بود. ناچار شد با جوادی تماس بگیرد بگوید باید چند نفر را ببرد آن‌ور آب و یک پل را منفجر کنند تا تانک‌های عراقی نتوانند بیایند تو. جوادی سریع یک موتور برداشت گذاشت توی قایق، رفت آن طرف آب و تا رسید هواپیماها آمدند آنجا را بمباران کردند و جوادی شهید شد. نیروهای تخریبچی و مهمات هم نرسید به آن‌ور و به پل.
آقا مهدی تماس می‌گرفت می‌گفت: "پس چی شد این جوادی؟" عراق داشت دورشان می‌زد. آقا مهدی دیده بود و جواب می‌خواست. از این‌ور هم می‌گفتند مشکلاتی هست که دارد حل می‌شود. آقای کبیری آمد یک نفر دیگر را جای جوادی بفرستد که خیلی دیر شد و نشد.

شنیدم آقا محسن گفت: "بیا عقب مهدی! بیا اینجا سازماندهی کنیم تا بعد."
آخرین کلامی که از آقا مهدی شنیدم این بود که: "هر کی مهدی را دوست دارد پا می‌شود می‌آید جلو."
آمدم دیدم مسئول قایق‌ها (یوسف ضیاء - شهید) دارد قایق آقا مهدی را روشن می‌کند ببردش جلو.
گفتم: "چی شده؟ این قایق را کجا می‌برید؟"
گفت: "به کسی نمی‌گویی؟"
گفتم: "چی شده مگر؟"
گفت: "بی پدر شدیم طیب."
گفت و زد به آب و رفت آن طرف. یکهو جزیره سیاه شد. توفان آمد. کل جزیره را دود و خاک گرفت و من حس کردم دارم می‌خندم و اشکم هم می‌آید. صداش خیلی واضح توی گوشم پیچید که: "تو چرا اینقدر بچه‌هات زیاد است  طیب؟ چه خبرت است، الله بنده‌سی؟!"
گاهی هم می‌خندید می‌گفت: "اگر رفتی لشگر یادت باشد به بچه‌های تیپ دو هم حتماً سر بزنی!" فقط من و خودش می‌دانستیم که بچه‌های تیپ دو کی‌ها می‌توانند باشند. برای همین هم فقط ما دو تا می‌خندیدیم. بقیه بر می‌گشتند با تعجب نگاه‌مان می‌کردند.

(منبع: "به مجنون گفتم زنده بمان"، کتاب دوم، چاپ اول، ص ۱۳۱ - ۱۲۹)

 

پی‌نوشت: از میان روایات متعددی که از لحظات سخت عملیات "بدر" نقل شده همیشه دو روایت دلم را می‌سوزاند. یکی روایت شهادت "اصغر قصاب عبداللهی" (فرمانده گردان امام حسین) و دیگری روایت شهادت "علی اکبر جوادی" (فرمانده گردان تخریب لشگر عاشورا). از حالات شهید باکری بعد از شهادت این دو سردارش چنین بر می‌آید که با شهادت این دو، امید آقا مهدی نا امید شده. اما عجیب این است که با شهادت یاران آقا مهدی، وضعیت آقا مهدی طوری سخت شده که تو گویی همه چیز دست به دست هم داده‌اند تا او بسوی شهادت پیش برود. بخصوص با شهادت غیر منتظره علی اکبر جوادی که گردان تخریب نتوانست وارد عمل شود و محاصره آقا مهدی در منطقه "کیسه‌ای" دجله کامل شد...
آه! ان الله شاء ان یراک قتیلا.

شهید آقا مهدی باکری در حال بازدید از گردان امام حسین (ع) شهید اصغر قصاب عبداللهی در کنار آقا مهدی دیده میشود

شهید آقا مهدی باکری و شهید علی اکبر جوادی

پاسخ به یک کامنت خصوصی: تصویر سنگ مزار مطهر شهید جوادی (همانکه با هم گرفتیم!) را در یکی از پستها آورده بودم. چون اطلاعات روی سنگ با کمال تأسف دارای ایراداتی در تاریخ ولادت و شهادت شهید است - گویا در جریان طرح شتاب زده یکسان سازی مزار شهدا و جایگزینی سنگهای جدید با سنگهای قدیمی رخ داده - برای گذاشتن مجدد این تصویر اکراه داشتم. در هر حال لینک تصویر در این پست موجود است.

معبر
علي سعادت | 1:44 - 6 آبان 1389برچسب: فرمانده, گردان ,تخریب,عاشورا,
+ |
سخنرانی شهید باکری پیرامون ارزش زندگی توأم با جهاد (قسمت دوم)

(ادامه از قسمت اول) ...از ره‌آوردهای انقلاب اسلامی، انقلابی که در این مملکت رخ داد، این است که الان ما باید بدانیم نحوه زندگی‌ای که ما باید داشته باشیم - و عمدتا این ملت دارند - از دیدگاه اسلام و ارزش و فضیلت و معنایی که باید مورد توجه باشد و خداوند متعال، پیامبر گرامی، امام امت ترسیم کرده‌اند برای ما چیست؟ و آن زندگی‌ همراه با جهاد است، هم جهاد با نفس، هم جهادی که علیه کفار و دشمنان اسلام است. آنهم نه یک روز، نه دو روز، بلکه باید آمیخته با زندگی انسانها باشد در مقابل دیدگاهی که متأسفانه افرادی که هنوز در قالب ارزشهای طاغوتی فکر می کنند دارند و آن توجه به دنیا، مقام، پول، اولاد و امثال اینهاست که فقط  آنها را خوشحال کند، راضی کند و دلشاد کند در این دنیا. می‌خواهم بگویم که امروز با این انقلاب، این نحوه زندگی‌ای است که در شأن یک مسلمان انقلابی، یک مسلمان حزب اللهی می‌تواند باشد، باید دیدگاهش به این دنیا و نحوه زندگی‌ به این ترتیب باشد و توأم با جنگ کردن، جهاد کردن و رضایت خداوند متعال را کسب کردن. و دنبال مقام و بخشیده شدن گناهان و بهترین ساختمان و  آسودگی و راحتی هم باشد، منتها دنبال آنهایی که خداوند به او بدهد، نه آنهایی که از این دنیا کسب کند. هر دوی اینها، هست. مقام دوستی و علو درجه را طلب کردن در فطرت انسان هست منتها درجه‌ای هست که در این دنیا خواهد یافت و با این معیارهایی که در جامعه مان داریم؛ مهندس باشد، رئیس باشد، تاجر اعلا باشد، نمی دانم مدیر کل باشد، فلان باشد، فلان باشد، فلان باشد! و یکی هم درجه‌ای که نزد خداوند بیابد. خداوند متعال می‌فرماید درجه اصلی و قابل توجه همین است. و کسب تمام اینها را، مطابق بیان شیوایی که خداوند متعال دارد، در زندگی‌ ِ همراه با جهاد بیاید طوریکه جهاد در زندگی‌‌اش نقش مهمی داشته باشد. و در توجه به این معنا و این فضیلت بجاست که اشاره شود به زندگی حضرت امام حسین (ع) و در آخر هم به جهادش که آن بزرگوار بود که این معنا را درک کرد و آن اقدامی را که انسان عاجز است از بیان عظمت آن انجام داد و اگر بخواهی عقلی بنشینی و فکر کنی به هیچ وجه به آن نتیجه‌ای که حضرت به آن رسیده و آن کار را انجام داده هیچکس نمی‌تواند به آن برسد، یعنی با آن تعداد نیرو در مقابل دشمن و با بودن اهلبیت در کنارش و با آگاهی تمام به شهادت، با تمام این حسابهایی که شده بود و کاملا مشخص بود، بیاید و آن اقدام را انجام بدهد. این ناشی از درک معنا و فضیلت همان آیات قرآن کریم است و او می‌داند که آن زندگی که باید در این دنیا بکند، آن زندگی که شایسته یک مسلمان است و خداوند متعال ترسیم کرده، این زندگی است. زندگی‌ای که ذلت در آن نباشد. زندگی‌ای که در آن توجه به ارزشهایی که در دنیا مطرح است بکند ولی به آن ارزشهایی که خداوند متعال به او خواهد داد. نه اینکه آنهایی که این دنیا به او عرضه خواهد کرد و درک این، از ره‌آوردهای انقلاب اسلامی بود برای ما. و در پایان یک چنین زندگی‌ای است که سعادت نصیب عده‌ای می‌شود که آن شهادت است. شهادتی که باز امام می‌فرماید ما قاصریم از بیان فضیلت و معنای آن. آیات متعدد دیگری هم در قرآن کریم در رابطه با شهادت هست که متأسفانه ما با این فکرهای محدودمان نمی‌دانیم که این آیاتی که خداوند متعال در شأن اینها  (شهدا) می‌فرماید چه معنایی دارد؟ "و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتا بل احیاء و لکن لا تشعرون" نگوئید آنها که در راه خدا به قتل می‌رسند، شهید می‌شوند، مردند و تمام شد. این ظاهری است که ما با چشمانمان می‌بینیم. و فکر می‌کنیم که تمام شد. بلکه اینها زنده هستند و زنده بودنشان هم ابدی است منتهی ماها نمی توانیم به این حقیقت پی ببریم. و چون نمی‌بینیم فکر می‌کنیم دیگر تمام شد.

در ادامه این مبحث که خواستم نحوه زندگی یک فرد مسلمان از دیدگاه مکتب اسلام و زندگی یک نفر با معیارهای طاغوتی را ترسیم کنم و شلوغ پلوغ هم حرف زدم و برادران و حضار گرامی هم خسته شدند، چند جمله‌ای هم در این رابطه به خانواده های شهدا، مفقودین، اسرا و رزمندگان عرض می‌کنم. ببینیم خداوند متعال در رابطه با این ارزشهایی که من بصورت خیلی کوتاه بیان کردم... و آن کسانی که به اینصورت زندگی می‌کنند چه می‌فرماید؟ در ادامه توضیحاتی که عرض شد خداوند متعال در رابطه با شهدا می‌فرماید که – در ادامه همان حدیثی که خواندم – من خودم مسئول بازماندگان این شهدایم. و هر کس آنها را خشنود کرده مرا خشنود کرده و هر کس آنها را به خشم بیاورد مرا به خشم آورده. گمان می‌کنم خداوند متعال در هیچ جا – از دید پیامبر گرامی (ص) است – بیان کرده باشد که مسئولیت یک خانواده را خودش تقبل کرده. این در شأن آن خانواده‌هایی است که چنان زندگی کرده‌اند که  در آن جهاد نقش بسیار مهمی داشته. تا آن اندازه که صاحب خانواده‌شان شهید شده یا مفقود است یا اسیر است و اینها بازمانده شهدا هستند. چه فضیلتی است این که خداوند فرموده خود صاحب این خانواده است و یا خشنوی آنها و یا خشم آنها را خشنودی و خشم خود می‌داند؟ و امام فرموده‌اند شما خانواده‌ها چشم و چراغ این مملکتید و این خانواده‌ها بدانند که این اولادی که شما بزرگ کرده‌اید در با فضیلت‌ترین راهی که در این دنیا قرآن ارائه کرده و خداوند برای شما تعیین کرده و پیامبر گرامی (ص) و ائمه اطهار ما این راه را رفته‌اند قدم گذاشته‌اند. راهی که فضیلت و ارزش و معنای آنرا تا این اندازه خود خداوند متعال و پیامبر گرامی (ص) فرموده‌اند. بدانید که اولاد شما، چه زنده باشند و شهید، مفقود باشند یا اسیر، پیرو واقعی امام حسین (ع) اینها هستند. برای اینکه نحوه زندگی اینها مطابقت دارد با زندگی امام حسین (ع) و اینها سربازان واقعی امام امت هستند و سربازان واقعی امام زمان (عج) هستند و باید این خانواده‌ها و این امت افتخار کنند و سربلند باشند و مطمئن باشند به حقانیت راهی که خودشان الان در آن هستند و اولادشان در آن راه رفته‌اند. و به هیچ وجه باید اندوهگین و غمناک نباشند بخاطر این حوادثی که برای آنها پیش آمده و یا برای شایعات و زمزمه‌هایی که منافقین و بدخواهان اسلام در جامعه اشاعه می‌دهند. و یا اینکه خدای نکرده تصور کنند که حالا صاحب این خانواده شهید شد و نمی‌دانم خانواده از هم خواهد پاشید و... اصلا نباید این حرفها باشد و توجه باید بشود که خداوند متعال فرموده من خودم مسئول آن خانواده‌ای هستم که مسئول آن خانواده رفته و شهید شده و بی سرپرست است.

اگر توجهی به وصیتنامه شهدا بکنیم حاکی از یقین و آگاهی آنهاست به خط و زندگی‌ای است که در آن بودند. شهدایی که در وصیتنامه‌شان می‌نویسند من یقین دارم که در این عملیات شهید خواهم شد یا شهیدی که در وصیتنامه خود می‌نویسد که خدایا! آرزو و درخواست من از تو این است که تکه تکه شوم و از جنازه‌ام اثری باقی نماند چرا که می‌خواهم در روز قیامت که محشور خواهم شد، نزد ابا عبدالله (ع) بخاطر اینکه با یک تیر از این دنیا رفته ام سرم پایین نباشد. و یا آن برادر عاشق شهادتی که می‌نویسد خدایا! می‌خواهم جنازه‌ام پیدا نشود برای اینکه نمی‌خواهم حتی یک وجب از این خاک را جنازه من اشغال کند. این اندازه ببینید که این اتصال پیدا کرده و به این حال عرفانی دست پیدا کرده. خانواده شهدا، تمام اینها، رزمندگان، امت حزب‌الله بدانند که شهدا در جهت آن زندگی که یافته‌اند و آن زندگی توأم با جهاد است و با فضیلت‌ترین و با معناترین زندگی است، در آن راه رفته‌اند و به این فضایل دست یافته‌اند و این آرزوی آنها بوده. و امروز وجود ما و شرافت ما و حیثیت ما مدیون شهداست و آنها هستند که معنا و ارزش داده‌اند به جامعه ما و به وجود ما و این خانواده‌ها و امت حزب‌الله بدانند که درجه و ارزش اینها چه اندازه است. در عملیاتهایی که می‌شود اینها آگاه هستند که به قلب دشمن خواهند رفت و چه بسا شهید خواهند شد ولی آن اندازه اینها این فضیلت را درک کرده‌اند که مأموریت‌شان را قبول می‌کنند و آماده می‌شوند و می‌روند به قلب دشمن و چه بسا شهید می‌شوند و یا اسیر می‌شوند یا مفقود می‌شوند و آنجا می‌مانند. اینها در اثر درک این معناست که این کارها را انجام می‌دهند. و این خانواده‌ها بدانند که اولادشان در چه حالی است و در چه عالمی هستند و این وضعیت کنونی با اندیشه ارزشهای طاغوتی به هیچ وجه قابل درک نیست. قابل بیان نیست. و آن شایعات و مسائلی که احیاناً در جامعه ما و در شهرهای ما هست و اینکه بعضی‌ها دلسوز می‌شوند که ای بابا چرا فرستادی، این که هنوز بچه بود، این هنوز وقت دنیایش بود! اینها در صدر اسلام هم بوده. طوریکه وقتی از جنگ بر می‌گشتند - از جنگ احد - و شهید داده بودند به آنها گفته می‌شد ما نگفتیم نروید؟ دیدید رفتید چه بلایی سرتان آمد؟! اینها همان آدمهایی هستند، همان منافق هایی هستند که در آن زمان هم بودند و فضیلت و ارزش این نوع زندگی و این جامعه انقلابی را درک نکرده‌اند. هنوز نمی دانند این راه چیست. فکر زنده ماندن، در این دنیا ماندن، و این دلسوزی‌ها باطل است و ناشی از ترس اینها از جانشان است. و از عدم درکشان است از اسلام و فضائل اسلام.

شماها باید همه احساس سربلندی داشته باشید، امت اسلام باید احساس سربلندی داشته باشد برای اینکه به دنبال شهدای کربلا این همه شهید داده. و امروز هر چقدر بیشتر شهید بدهیم نشان دهنده حقانیت راهمان و عظمت کاریست که داریم انجام می‌دهیم. نه اینکه ناراحت شویم که امروز هشتاد نفر، صد نفر، دویست نفر رفتند. اگر درک کرده باشیم که کجا رفتند باید افسوس بخوریم به حال خودمان. آنها که شایعه پرداز هستند آنها افسوس بخورند به حال خودشان که الان چهار سال است که در این مملکت جنگ است. جنگی شده که دنباله جهاد امام حسین (ع) است اما اینها هنوز روی جبهه را ندیده‌اند. اینها به حال خودشان افسوس بخورند نه به حال شهدا و خانواده شهدا و رزمندگان. الان در "وادی رحمت" [گلزار شهدای تبریز] صاحب یک شهید بودن بر اساس فضایل اسلام و انقلابمان جزو افتخارات جامعه است. اگر تا دیروز کسی صاحب زمین بزرگ و باغ آبادی بود و افتخار می‌کرد که من فلان ملک را دارم، امروز هر کس در "وادی رحمت" شهیدی داشته باشد باید به آن تُربت افتخار کند و این افتخار کردنی است و ارزش در جامعه ما امروز این است. و آنهایی که آنجا شهیدی ندارند این افتخار را کسب نکرده‌اند. ارزشهای انقلاب امروز در جامعه ما این است. اینها چطور به خودشان اجازه می‌دهند در زیارت عاشورا بخوانند که سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم؟ چطور به خودشان اجازه می دهند که این را بگویند اما چهار سال جنگ باشد و روی جبهه را ندیده باشند؟ چطور به خودشان اجازه می‌دهند یا لیتنی کنت معکم بگویند ولی چهار سال در این مملکت جنگ باشد و هنوز روی جبهه را ندیده باشند، هنوز توفیق پیدا نکنند از خانواده‌شان رزمنده تقدیم اسلام کرده باشند، شهید تقدیم کرده باشند، مفقود تقدیم اسلام کرده باشند. پس این دلسوزی‌های بی‌جایی که می‌شود نه بخاطر این است که اینها بخاطر اسلام دلسوزی می‌کنند. بخاطر خودشان است و آن طرز تفکر غیر اسلامی‌شان است. هنوز پی نبرده‌اند که فضایل اسلامی چیست، ارزشهای اسلامی چیست. با بینش طاغوتی به مسائل نگاه می‌کنند. امروز این نوع زندگی از با فضیلت‌ترین زندگی‌هاست که خداوند متعال و پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند. و خانواده‌های رزمندگان و شهدا و اسراء و مفقودین همه‌شان بدانند و افتخار کنند به خودشان که اینجور افراد را تقدیم اسلام کرده‌اند. ان شاء الله که همه آگاهیم و می‌دانیم که امروز آن زندگی‌ای که باید انتخاب کنیم، با فضیلت‌ترین و با ارزش‌ترین آن کدام است و باید به دنبال کدام نوع زندگی باشیم.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.    

معبر
علي سعادت | 0:44 - 6 آبان 1389برچسب:,
+ |
آموزگار شهادت

http://mbasiji.mihanblog.com

در وجود من طراوت بهار همیشه جاری است.

روح من همیشه سبز است و سرشار از شور و نشاط؛ از پا نشستن و فرو ماندن، بی‏تفاوتی و لغزش، در قاموس زندگی من معنا ندارد؛ که من نوجوان بسیجی‏ام.

آموزگارم آن نوجوان سیزده ساله‏ای است که با نارنجک به زیر تانک رفت و برای همیشه آرامش و راحتی دشمنان اسلام را بر هم زد.

غیرت و مردانگی، حمیّت و آزادگی و عزّت و سربلندی، اولین درس‏هایی است که آموخته‏ام و آخرین درسم را با پرواز کردن در آسمان نور و معنا، با بالهای خونین، همراه با نسیم شهادت جشن خواهم گرفت.

منبع: مجله گلبرگ :: مهر 1379، شماره 7 برگرفته شده از سایت حوزه

معبر
علي سعادت | 18:17 - 5 آبان 1389برچسب:آموزگار, شهادت,نارنجک ,
+ |
فهمیده و خرمشهر

زخم های پی در پی گلوله های سربی و ترکش خمپاره ها و بمب ها بر پیکر سبز و صمیمی وطن نشسته بود و سوزش آن لحظه به لحظه بیش تر احساس می شد.

دشمن، امیدوار بود که در کم تر از یک روز شهر را به تصرف درآورد.

فریاد خرمشهر، ناله ای خاموش و بی صدا بود، اما قلب هایی کوچک و عاشق، با تمام وجود آن را می شنیدند.

- داوود! بیا تا دیر نشده اسم نویسی کنیم.

داوود! مات و مبهوت به چشم های پرغوغای برادر کوچکش چشم دوخت.

محمد حسین از چه حادثه ای خبر می داد؟

از کجا می دانست که چه هیاهویی در قلب برادر برپاست؟

هر دو چشم در چشم هم داشتند.

 

وبلاگ بسیجی مخلص - www.mbasiji.mihanblog.com

 

نگاهشان تا عمق دل های عاشق و بی قرارشان رخنه می کرد.

آماده بودند و پا در راه.

عاقبت، بی قراری محمد حسین را به زانو درآورد.

پرستوی عاشق و سبکبالی که یک آن از پرواز نمی ماند، بر ستیغ بلند حادثه فرود آمده بود.

- داوود جان! من صبر نمی کنم.

اگر خواستی، تو هم بعد بیا.

برادر حرفی برای گفتن نداشت.

و ...

برای مطالعه ی ادامه ی این داستان زیبا، در روزهای آینده همراه ما باشید.

منبع: کتاب شهید فهمیده، نوشته محمدرضا اصلانی

تهیه و تنظیم: وبلاگ بسیجی مخلص

معبر
علي سعادت | 18:2 - 5 آبان 1389برچسب:,
+ |

صفحه قبل 1 ... 73 74 75 76 77 ... 96 صفحه بعد

منوي اصلي
خانه
پروفايل مدير وبلاگ
پست الکترونيک
آرشيو وبلاگ
عناوين مطالب وبلاگ

درباره وبلاگ

به وبلاگ معبر خوش آمديد (تخصصي دفاع مقدس)

نويسندگان

علي سعادت

موضوعات مطالب

دفاع مقدس
رسانه ها،اخبار،مطبوعات
خاطرات
كتاب،شعر،داستان،طنز
شهدای گمنام
خانواده شهدا
عملیات ها
بسیج
مناطق عملیاتی
جانبازان
آزادگان
سرداران،شهدا
فرهنگ دفاع،جبهه
فرهنگ ایثار و شهادت
دل نوشته ای با شهدا
جشنواره ،مسابقات
فضاي مجازي،جنگ نرم و...
سينما ،تئاتر،تلويزيون
راهيان نور

نشانك وبلاگ معبر
معبر - وبلاگ تخصصي دفاع مقدس

كد لوگوي معبر

ساير امکانات

RSS


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 273
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 374
بازدید کل : 149828
تعداد مطالب : 667
تعداد نظرات : 60
تعداد آنلاین : 1

مسابقات وبلاگ نويسي

مسابقه بزرگ وبلاگ نویسی سبک بالان به مناسبت هفته دفاع مقدس

اولین جشنواره «وبلاگ‌نويسی دفاع مقدس» در يزدجشنواره وبلاگ نویسی حماسه نگاران بسیج و انقلاب اسلامیجشنواره وبلاگ نویسی تبیان در حال برگزاری است . ثبت نام کنید