ناتوانی عراق در استراتژی جدید
موفقیت یا شكست استراتژی عراق را باید در مقایسه با اهداف آن و میزان تبلیغات انجام شده از سوی رژیم بغداد و استكبار جهانی بررسی كرد، نه صرفاً در مقدار زمینی كه دشمن پس از تحمل تلفات چشمگیر توانست برای اندك زمانی به تصرف خود درآورد. قطعاً اگر عراق در موضع عملیات تهاجمی در زمین قادر به اثبات توانایی های خود و نمایاندن آن به غرب و متحدینش در منطقه بود، در همان اوایل جنگ می توانست نسبت به ادامه جنگ و آینده آن نقش اساسی بازی كند. لیكن ضعف های عمده عراق در زمینه های مختلف عملاً نشان داده است كه عراق نه تنها در موضع تهاجم، بلكه در دفاع مطلق نیز موفق نبوده و با گذشت زمان به سمت فرسایش و اضمحلال پیش می رود.
بر این اساس استكبار جهانی سعی كرد با تسلیح فوق العاده رژیم صدام، جنگ را به زیان ایران تبدیل به جنگ فرسایشی كند اما با وجود این، سیر جنگ به ویژه پیروزی فاو و به دنبال آن شكست استراتژی دفاع متحرك عراق، نشان داد كه زمان به نفع جمهوری اسلامی در حركت است.
اینك استكبار جهانی درك كرده است كه هر نوع تعللی در اتخاذ تصمیم مناسب خطر درهم فروپاشی نظام عراق و در نتیجه، تفوق نظامی ایران را در جنگ، به دنبال خواهد داشت.
ج- نگرشی اجمالی بر سلسله تعرضات نظامی دشمن
ناكامی تحقق كامل استراتژی دفاع متحرك، برآمده از نحوة عملكرد دشمن- ضعف و ناتوانی- و نیز چگونگی مقابله با آن از سوی قوای نظامی ایران، می باشد. در اینجا سعی براین است كه به نحوی گذرا به آن اشاره شود.
1-تعرض به منطقه عملیاتی والفجر9 (16/12/64)
عملیات والفجر9 در تاریخ 5/12/64 در چهار محور آغاز شد. عملیات مزبور در آن مقطع خاص زمانی عمدتاً به منظور تجزیه قوای دشمن انجام شد؛ بدین معنا كه با پیشروی قوای نظامی جمهوری اسلامی به سمت استان سلیمانیه عراق، فشار دشمن در منطقه فاو كاهش یابد.
دشمن با درك این مهم والفجر9 را قربانی فاو و بازپس گیری آن نمود. از این رو فرمانده سپاه هفتم اظهار داشت: «تصرفاتی كه ممكن است ایران در شمال بدست آورد، اهمیت استراتژیك ندارد. اگر ایرانی ها فكر می كنند كه پیشروی آنها در شمال از دشواری آنها در فاو خواهد كاست، اشتباه می كنند.»
سپاه پاسداران طی طراحی عملیات والفجر9 و انجام آن در سه مرحله پی در پی توانست ارتفاعات حساس و سوق الجیشی مشرف بر منطقه سلیمانیه را آزاد نموده و شهر چوارته عراق و چندین پل مهم و استراتژیك در مركز استان سلیمانیه را در دید و تیررس نیروهای خودی قرار دهد.
پس از آن یگان های تحت امر سپاه پاسداران، منطقه مزبور را به نیروی زمینی ارتش تحویل داد و به منظور بازسازی و كسب آمادگی جهت انجام عملیات در سایر مناطق، به عقب منتقل شدند.
در این میان دشمن پس از ناامیدی از بازپس گیری فاو،اولین فلش تهاجم خود را در تاریخ 16/12/64 بر روی منطقه عملیاتی والفجر 9 متمركز نمود و در تاریخ 8/1/65 ادامه آن – یعنی منطقه والفجر4- را شروع كرد. دشمن در این عملیات 15 گردان پیاده به كار گرفت و قسمتی از ارتفاعات منطقه را به تصرف خود درآورد.
2-تهاجم به ارتفاعات دربندیخان (16/1/65)
دشمن در تاریخ 16/1/65 در سه محور «یال بیاروك» «برددكان» و «شاخ شمیران»، با مسئولیت سپاه یكم و به كارگیری 10 گردان پیاده كه گردان های كماندویی منطقه خود بودند، درگیری را آغاز كرد.
در یال بیاروك، دشمن با استفاده از آتش تهیه و نیز دور زدن نیروها، توانست مناطقی را به تصرف خود درآورد. پس از آن نیروهای خودی دست به پاتك زدند كه در نتیجه آن قسمتی از مناطق تصرف شده آزاد و چندتن از نیروهای عراقی،از جمله یك افسر، به اسارت درآمدند.
درمحور شاخ شمیران، نظر به اینكه نیروهای اندكی در مواضع وجود داشتند،لذا دشمن پس از مدتی مقاومت كه صورت گرفت، توانست ارتفاع مزبور را به تصرف خود درآورد.
نحوة مانور دشمن در محورهای یاد شده بدین شكل بود كه با استفاده از تك رخنه ای در طی روز اول توانست در جناحین خطوط پدافندی خودی نفوذ كرده، اقدام به گسترش خود در این منطقه بنماید و جا پای مناسبی را بدست آورد. بعد از آن با حضوری كه بر روی یال بیاروك قله برددكان و شاخ شمیران داشت، از دو سو به محور شاخ شمیران و برددكان فشار آورد و این محور را اشغال كرد و بدین وسیله توانست جاده تداركاتی خود را به خطوط اول جدید متصل نموده، نیز خط پدافندی جدیدی را در امتداد برددكان به تنگه كرگمل ایجاد كند.
همچنین تك دشمن به «پشت قلعه» و تصرف آنجا موجب شد ارتباط «كی بره» و «شاخ سورمر» قطع شود و بعد از آن، با فشاری كه توسط دشمن از سمت ساحل دریاچه دربندیخان وارد شد و نیز دور خوردن جناح چپ،ارتفاع «شاخ سورمر» به تصرف دشمن درآمد.
دشمن در این تهاجم تلفات سنگینی را متحمل شد،به طوری كه 80% از گردان های «الكفایه» و «فلسطین» كه جمعاًشامل حدود 700 نفر می شد، منهدم گردید.
3-تهاجم به ارتفاعات سومار (22/1/65)
وجود رشته ارتفاعات نسبتاًمرتفع «گیسكه» و «كهنه ریگ» در منطقه سومار و مندلی، از اهمیت و حساسیت خاصی برخوردار بود؛بدین معنی كه نزدیك ترین راه به بغداد محسوب می شد ضمن اینكه تسلط بر ارتفاعات مزبور، منجر به اشراف كامل بر شهر مندلی عراق می شد.
به همین جهت در تاریخ 22/1/65 در حالی كه باران به شدت می بارید، دشمن تك خود را در محور كهنه ریك از سمت تپه های اسماعیل خان آغاز كرد.
بارانی بودن هوا امكان تك دشمن را نامحتمل می نمود، لیكن بر خلاف انتظار، دشمن تلاش خود را آغازكرد،در ابتدا مبادرت به قطع ارتباط تپه 335 با دیگر تپه ها نمود و سپس تپه 346 و 345 را به تصرف خود درآورد.
در ساعت 40/22 دقیقه همان روز دشمن با ریختن آتش بر روی جبل كهنه ریك، از محل استقرار اورژانس نیروهای خودی تا رودخانه كنگیر، توانست قلعه جوق را تصرف كند. به دنبال وضعیت یاد شده، نیروهای سپاه پاسداران جهت ممانعت از پیشروی بیشتر دشمن، در تاریخ 23/1/65، به منطقه اعزام شد و طی اتخاذ تصمیمی در قرارگاه مشترك با نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی آماده تهاجم شدند. در نتیجه در تاریخ 25/1/65 نیروهای خودی با نیروهای دشمن كه به استعداد یك گروهان كماندو و یك گروهان پیاده از گردان 1 تیپ 606 بودند، رویارو شدند.
با اجرای آتش مناسب و فعالیت چشمگیر تیربارها، تك دشمن متوقف و تلفاتی بر آنها وارد شد.
دشمن بر اثر این حركت مجبور شد سه تپه ای را كه در محور كهنه و یك تصرف كرده بود و نیز ارتفاع 402 را تخلیه و عقب نشینی نماید.
مجموعاً دشمن طی 4 روز درگیری در این محور توانست تپه های اسماعیل خان، تپه اورژانس و یال قلعه جوق به سمت میان تنگ و پاسگاه دوله شریف را به تصرف خود درآورد؛ لیكن به دلیل مقاومت نیروهای خودی، از ادامه تك بازماند و از تصرف ارتفاع 402 و كهنه ریك ناامید شد.