ـ آيا مي توان مشخصه ها و مراحل خاصي براي تاريخ سينماي دفاع مقدس ذکر کرد؟
ـ ذکر مراحل خاص و دقيق تاحدودي دشوار است. اما به لحاظ جامعه شناختي، سينماي جنگ و دفاع مقدس مانند هر پديده اي تحت تأثير شرايط و فضاي اجتماعي خاص خود پديد مي آيد. براساس همين نگاه و تحليل جامعه شناسانه، مي توان مراحلي را ذکر نمود که البته هر تحليل گري چارچوب و اصول خود را دارد. همانند تاريخ بعد از انقلاب، سينماي دفاع مقدس را هم مي توان به چهار دوره تقسيم کرد: 1ـ دوران انقلاب و جنگ ( 1367ـ 1357)، 2ـ دوران سازندگي ( 1376ـ 1368)؛ 3ـ دوران اصلاحات(1384ـ1376) و 4ـ دوران اخير(1384 تاکنون)، که مي توان آن را دوره اصول گرايي ناميد. در دوران جنگ، اين نوع سينما، بيشتر محتواي تبليغاتي و پروپاگاندايي دارد. بطور طبيعي و بديهي سعي در تشويق جوانان براي حضور در جبهه را مضمون اصلي خود قرار مي دهند. در دوره ي موسوم به «سازندگي»، سينماي جنگ حالت انتقادي به خود مي گيرد. اولين فيلم انتقادي در سال 1367، توسط محسن مخملباف، با عنوان «عروسي خوبان» ساخته مي شود. تقريباً تمامي فيلم هاي اين دوره، نسبت به شرايط اجتماعي و اقتصادي جامعه، اعتراض و انتقاد دارند. در دوره ي «اصلاحات»، که از لحاظ زماني از جنگ فاصله گرفته ايم و همچنين جامعه فضاي بازتري دارد، عشق زميني در اين نوع فيلم ها مطرح مي شود که قبلاً سابقه نداشته است. اولين فيلم در سال 1377، با عنوان «شيدا» به کارگرداني کمال تبريزي، اکران مي شود. در دوره ي «اصولگرايي» که حاکميت يک دست شده، اگرچه ساختن فيلم جنگي به رکود گراييده، نوع فيلم ها هم رنگ و بوي شرايط خود را دارند که شاخص ترين آنها فيلم «اخراجي ها» ساخته ي مسعود ده نمکي است.
ـ چرا سينماي دفاع مقدس به رکود گراييده و رجوع براي ساخت فیلم در آن کمتر شده است؟ همچنين فيلم جدي چندان ساخته نمي شود و به فيلمي مانند «اخراجي ها» ختم شده است.
ـ همانطور که ميدانيد، ساخت فيلم در ايران، چه در زمان تصويب فيلمنامه و چه در زمان اکران، شديداً تحت نظارت مي باشد. در اين ميان سينماي جنگ، به دليل ويژگي و ماهيت خاص آن، از نظارت مضاعفي برخوردار است. مثلاً براي تهيه ي فيلم جنگي، به مساعدت نهادهاي نظامي نيازمنديم. به همين دليل، رجوع به ساخت اين نوع فيلم ها کمتر شده است. به نظر ميرسد در دوره ي سازندگي و اصلاحات، مسئولان امر نگاه بازتري داشته و تحمل بيشتري نسبت به سليقه هاي گوناگون داشتند. به همين دليل از سال 1360 تا سال 1380، بيش از دويست (200) فيلم ساخته شده است، يعني بطور متوسط هر سال 10 فيلم توليد شده است که نسبتاً آمار خوبي است. در عين حال با کيفيت ترين و ماندگار ترين آثار سينماي جنگ ايران، يادگار همان دوران است. آقاي حاتمي کيا که کارگرداني شاخص و شناخته شده ي عرصه ي سينماي جنگ است، و حدود يک دهه است که به سراغ ساخت فيلم جنگي نرفته است، مي گويد: «من در نزد مقام معظم رهبري گفتم به ما هم يک درجه ي سرداري بدهيد تا ما راحت تر فيلم بسازيم.» به نظر مي رسد همين سخت گيري ها باعث شده است که کمتر کارگردان صاحب ذوق و صاحب سبکي به ساخت سينماي جنگ روي آورد و به همين دليل ما از فيلم فاخري مانند « ليلي با من است » به فيلم « اخراجي ها » مي رسيم.
ـ چرا کارگردانان سينماي ايران که در فضاي روشنفکري کار مي کنند، کمتر به سوي ساخت فيلم سينماي دفاع مقدس روي مي آورند؟
ـ تاحدودي پاسخ اين سؤال در سؤالات قبلي داده شد، اما چند دليل ديگر وجود دارد، از جمله اينکه کارگردانان عرصه ي روشنفکري، غالباً جنگ را نمي شناسند؛ همانطور که مي دانيد جنگ ايران و عراق ويژگي هاي خاص خود را داشته است، به همين دليل، اين کارگردانان، اگر هم فيلمي ساخته اند، بيشتر به مسائل پشت جبهه و حاشيه ي جنگ مربوط مي شود مثل «باشو غريبه ي کوچگ» و «گروهبان». ديگر ا ينکه کارگردانان با سابقه و صاحب سبک، اصول خود را در فيلم سازي دارند و طبعاً چارچوب هاي تعيين شده را چندان پذيرا نيستند. به همين دليل، در هر فيلمي که مي سازند، به اصطلاح مهر خود را در پاي آن فيلم نهاده اند. مثلاً اگر فيلم «گروهبان» را ملاحظه کنيد و نام کارگردان را حذف کنيد، کاملاً مشخص است که اين فيلم از آن «مسعود کيميايي» است. حتي همانطور که ذکر آن رفت، بسياري از کارگردانان معروف که آثار خود را با ساخت سينماي جنگ شروع کرده اند، اکنون ديگر فيلم جنگي نمي سازند. مثلاً ما ديگر فيلمي از احمد رضا درويش، حاتمي کيا، کمال تبريزي و عزيز الله حميد نژاد در سالهاي اخير سراغ نداريم.
ـ آيا مي توان براي جنگي که بيش از 20 سال است تمام شده، حرف جديدي در غالب فيلم، براي نسلي که جنگ را نديده است ساخت؟ به عبارتي آيا چنين فيلم هايي مخاطب خواهند داشت؟
ـ همانطور که ميدانيد جنگ يک پديده ي اجتماعي است و همواره مي توان درباره ي پديده هاي اجتماعي داستان نوشت و فيلم ساخت. اما امروزه داستاني که مي نويسيم و فيلمي که ساخته مي شود، مي بايستي با ذائقه ي نسل امروز سازگار باشد و بتواند با آن ارتباط برقرار کند. همانطور که در غرب، از اين پديده استفاده مي شود. بعد از پنجاه سال که از جنگ جهاني دوم مي گذرد، ما شاهد ساخت شاهکاري به نام «نجات سرباز رايان» هستيم که اتفاقاً مورد استقبال قرار مي گيرد. جنگ پديده ي دائمي زندگي اجتماعي بشر در طول تاريخ بوده و سينما، مديمي تأثيرگذار در دنياي امروز مي باشد. ترکيب متناسب اين دو، مي تواند هميشه حرفي براي گفتن داشته باشد.
ـ براي بهبود شرايط ساخت فيلم جنگي، چه پيشنهادي داريد؟
ـ براي بهتر شدن وضعيت سينماي جنگ و رونق و اوج گيري دوباره ي آن نکاتي را ذکر مي نمايم. البته ما معتقديم که بسياري از مسئولين، دست اندر کاران و منتقدان سينما اين نکات را مي دانند. يکي آن که بايد باور کنيم تغيير همواره وجود دارد و اتفاقاً تنها اصل جامعه شناسي که همه ي جامعه شناسان آنرا قبول دارند «اصل تغيير» است و اين که جامعه هميشه درحال تغيير است و به تبع آن، تغيير نگرش هنرمند و سينماگر هم امري طبيعي است. با توجه به اينکه هنرمند غالباً زودتر از جامعه به معضلات و مشکلات آينده مي انديشد و غالباً خود را از قيد و بندهاي روشهاي مرسوم آکادميک و چارچوب هاي موجود رها مي داند، به همين دليل آزادانه تر مي انديشد. برهمين اساس، مي بايست کساني بر مسند امور اجرايي بنشينند که آستانه ي تحمل بالا و ديد گسترده اي نسبت به جهان پيرامون و ازجمله سينماي دفاع مقدس داشته باشند. لذا اگر افرادي با بينش محدود و سختگير اين نوع سينما را مديريت کنند، بسياري از کارگردانان از ساختن فيلم جنگي منصرف خواهند شد. کما اينکه در سالهاي اخير شاهد اين امر بوده ايم. دوم آنکه مطالعه ي عميق درباره ي گذشته و دعوت از پژوهشگران براي بررسي نقاط قوت و ضعف سينماي دفاع مقدس و مديريت آن، مي تواند بسياري از گره ها را باز نموده و افق هاي روشني را پيش روي مسئولان قرار دهد. سوم آنکه مضامين فيلم ها غالباً تکراري شده، لذا بهتر است کارگرداناني که در اين حوزه فيلم مي سازند مطالعه ي کافي نسبت به سينماي جنگ ساير ملل داشته باشند. چهارم آنکه غالب کارگردانان شناخته شده ي سينماي جنگ، خود جنگ را تجربه کرده و از نزديک مشاهده کرده اند. طبيعي است که سوژه هاي خود را از اين تجربيات اخذ کرده باشند. اما به کارگردانان جوان پيشنهاد مي شود جهت درک بهتر جنگ، به فيلم هاي مستند جنگي، خاطرات ثبت شده و منابع و اسناد ديگر مانند وصيت نامه ي شهدا مراجعه نمايند تا به اين طريق بتوانند درک نسبي از جنگ ايران و عراق و تفاوت هاي آن با ساير جنگ هاي جهان داشته باشند. نهايت اينکه غالب مديران در سنيني هستند که خود دوران دفاع مقدس و تبعات آن را لمس کرده اند، اما جوانان طبعاً از تخيل خود در ساخت فيلم استفاده خواهند کرد. به نظر مي رسد چالش اين دو ديدگاه، مانع ورود ذهن هاي جوان به اين ژانر شود. لذا تدبير و انديشه ي درست در اين مورد لازم و ضروري است.
معبر
نظرات شما عزیزان: