معبر:وبلاگ تخصصي دفاع مقدس
آخرين مطالب

پیکر شهید برونسی کشف شد

همه دوستان من

برگی از خاطرات یک شهید( روزه بی سحری )

باز دلم هوای شلمچه کرده است

لحظه شهادت دو بسیجی

اتفاقی در یک قدمی اسارت

شهادت از نگاه خبرنگاران جهان

خدا این بچه‌های نیم وجبی را شهید کند

روایتگری ارثیه ی مادر(س) است

چشمان بارانی جوانان در شلمچه

به همه بگو اینجا دهلاویه است!

وقتی مرتضی موجی شد!

آداب زیارت نور

اولین گزارش از سفر به مناطق جنگی(2)

اروند؛ جایی که دیوانه‌ام می‌کند

اولین سفرنامه مناطق جنگی

پندهای رهبر برای روایتگران نور

25 هزار زائر سرزمين‌هاي نور در دزفول اسكان مي‌يابند

آنجا که دلم جاماند...

در جمع زائران سرزمین نور ...

آرشيو مطالب

ارديبهشت 1390
فروردين 1390
اسفند 1389
بهمن 1389
دی 1389
آذر 1389
آبان 1389
مهر 1389

پيوندهاي روزانه

گوگل
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون
آرشيو پيوندهاي روزانه

پيوندها

استخاره با قرآن کریم
خرید پستی
اس ام اس فلسفی عاشقانه
سمپادی ها
زن کاملا عريان در خيابانهاي اصفهان!!+عکس[7427] »عجب قليوني ميکشه اين دختره واي واي[2814] »اينم لحظه کشف حجاب در تيم ملي ايران +عکس[3555] »اين زن بخاطر بزرگي سينه اش اخراج شد!+عکس[3413] »آيا خواهر نيوشا ضيغمي رو ديديد؟[2823] »افزايش قد بصورت نامرعي و ارزان[349] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[2595] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[2477] »مدرسه دخترانه يهوديان در تهران (عکس)+1391[4483] »لباس اين خانوم هر روز کوتاه تر مي شود ! / عکس[2621] »عشوه جنجالي شيوا بلوريان+عکس[5314] »تصوير يک خانم بي حجاب از صداوسيماي ايران[4375] »شوهر بي ريخت بهنوش بختياري+عکس[5467] »عکس همسر آرايش کرده قهرمان المپيک ايران[2426] »دختر ايراني موتورسوار با شلوار و لباس تنگ+عکس[2414] »تيم فوتبال دختران پرسپوليس قبل از انقلاب+عکس[1212] »عکس لخت شدن يک خانم در فرودگاه[2742] »عکس صحنه اي که سانسور شد![2206] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[1864] »تصاوير خيلي ناجور از شناي مختلط در مازندران[2319] »خانمها اين عکس را نبينند[2033] »تفاوت حمام زنان و مردان / عکس[1433] »دختر هندي خوشگل در ايران غوقا کرد+ عکس زيبا[2637] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[1350] »ماجراي زن بهداد سليمي در المپيک لندن روشد+عکس[1855] »عکس سمر بازيگر زيباي عشق ممنوع با يک مرد ايراني[1701] »عکس ليلا بلوکات و خواهراش[605] »دختر جنجالي در مسجدالحرام + عکس[4007] »زايمان يک دختر در حمام+ عکس[4371] »با اين دختر ازدواج کنيد و جايزه بگيريد+عکس دختر[3567] »آدرس فيس بوک و تصوير الناز شاکردوست+عکس[3618] »ببين اين دختر خوشگله رو مي پسندي؟[5053] »ماجراي زن طلاق گرفته+عکس[2600] »زن کاملا عريان در خيابانهاي اصفهان!!+عکس[7427] »عجب قليوني ميکشه اين دختره واي واي[2814] »اينم لحظه کشف حجاب در تيم ملي ايران +عکس[3555] »اين زن بخاطر بزرگي سينه اش اخراج شد!+عکس[3413] »آيا خواهر نيوشا ضيغمي رو ديديد؟[2823] »افزايش قد بصورت نامرعي و ارزان[349] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[2595] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[2477] »مدرسه دخترانه يهوديان در تهران (عکس)+1391[4483] »لباس اين خانوم هر روز کوتاه تر مي شود ! / عکس[2621] »عشوه جنجالي شيوا بلوريان+عکس[5314] »تصوير يک خانم بي حجاب از صداوسيماي ايران[4375] »شوهر بي ريخت بهنوش بختياري+عکس[5467] »عکس همسر آرايش کرده قهرمان المپيک ايران[2426] »دختر ايراني موتورسوار با شلوار و لباس تنگ+عکس[2414] »تيم فوتبال دختران پرسپوليس قبل از انقلاب+عکس[1212] »عکس لخت شدن يک خانم در فرودگاه[2742] »عکس صحنه اي که سانسور شد![2206] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[1864] »تصاوير خيلي ناجور از شناي مختلط در مازندران[2319] »خانمها اين عکس را نبينند[2033] »تفاوت حمام زنان و مردان / عکس[1433] »دختر هندي خوشگل در ايران غوقا کرد+ عکس زيبا[2637] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[1350] »ماجراي زن بهداد سليمي در المپيک لندن روشد+عکس[1855] »عکس سمر بازيگر زيباي عشق ممنوع با يک مرد ايراني[1701] »عکس ليلا بلوکات و خواهراش[605عکس هاي دختر بازيگر در فيلم موهن توهين به حضرت محمد(ص آشنايي با نرم افزار هاي چت . ودوستيابي : آشنايي با نرم افزار هاي چت . ودوستيابي
music3nter
انتظارحاضر
زندگی زیباست...
Economic jihad
همت مضاعف پارسیان
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دفاع مقدس و آدرس mabar.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





مترجم وبلاگ معبر

پايگاههای دفاع مقدس

سایت جامع دفاع مقدسامتداددیار رنجپایداریپایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی مفقودین و شهدای گمنامپایگاه تخصصی ادبیات دفاع مقدسپایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادتپایگاه اطلاع رسانی قربانیان سلاح‌های شیمیاییچهار دیپلماتلوگوی نشریه پلاک هشت

پايگاههاي جنگ نرم

تیم جنگ نرم ایرانیان

زندگی نامه شهید حاج محمد ابراهیم همــت(قسمت سوم)

معلم فراری

 


دانش آموزان مدرسه درگوشی باهم صحبت مي‍كنند. بیشتر معلم‍ها بجای اینكه در دفتر بنشینند و چای بنوشند، درحیاط مدرسه قدم مي‍زنند و با بچه‍ ها صحبت مي‍كنند. آنها این‍كار را از معلم تاریخ یاد گرفته ‍اند. با این‍كار مي‍خواهند جای خالی معلم تاریخ را پر كنند.

معلم تاریخ چند روزی است فراری شده. چند روز پیش بود كه رفت جلوی صف و با یك سخنرانی داغ و كوبنده، جنایت‍های شاه و خاندانش را افشاء كرد و قبل از اینكه مأمورهای ساواك وارد مدرسه شوند، فرار كرد.

حالا سرلشكر ناجی برای دستگیری او جایزه تعیین كرده است.

یكی از بچه ها، درگوشی با ناظم صحبت مي‍كند. رنگ ناظم از ترس و دلهره زرد مي‍شود. درحالي‍كه دست و پایش را گم كرده ، هول‍ هولكی خودش را به دفتر مي‍رساند. مدیر وقتی رنگ و‍روی او را مي‍بیند، جا مي‍خورد.

ـ چی‍ شده، فاتحی ؟

ناظم آب دهانش را قورت مي‍دهد و جواب مي‍دهد : « جناب ذاكری، بچه ها ... بچه ها ... »

ـ جان بكن، بگو ببینم چی شده ؟

ـ جناب ذاكری، بچه ها مي‍گویند باز هم معلم تاریخ ...

آقای مدیر تا اسم معلم تاریخ را مي‍شنود، مثل برق گرفته ها از جا مي‍پرد و وحشت زده مي‍پرسد : « چی‍ گفتی، معلم تاریخ ؟! منظورت همت است ؟»

ـ همت باز هم مي‍خواهد اینجا سخنرانی كند.

ـ ببند آن دهنت را. با این حرف‍ها مي‍خواهی كار دستمان بدهی؟ همت فراری است، می فهمی؟ او جرأت نمي‍كند پایش را تو این مدرسه بگذارد.

ـ جناب ذاكری، بچه ها با گوش‍های خودشان از دهن معلم‍ها شنیده‍اند. من هم با گوش‍های خودم از بچه‍ها شنیده‍ام.

آقای مدیر كه هول كرده، می گوید : « حالا كی قرار است، همچین غلطی بكند ؟ »

ـ همین حالا !

ـ آخر الان كه همت اینجا نیست !

_ هرجا باشد، سر ساعت مثل جن خودش را مي‍رساند. بچه ها با معلمها قرار گذاشته اند وقتی زنگ را مي‍زنیم بجای اینكه به كلاس بروند، تو حیاط مدرسه صف بكشند برای شنیدن سخنرانی او.

ـ بچه‍ ها و معلم‍ ها غلط كرده‍اند. تو هم نمی ‍خواهد زنگ را بزنی. برو پشت بلندگو، بچه ها را كلاس به كلاس بفرست. هر معلم كه سركلاس نرفت، سه روز غیبت رد كن. مي‍روم به سرلشكر زنگ بزنم. دلم گواهی مي‍دهد امروز جایزه خوبی به من و تو مي‍رسد!

ناظم با خوشحالی به طرف بلندگو مي‍رود.

از بلندگو، اسم كلاس‍ها خوانده مي‍شود. بچه‍ ها به جای رفتن كلاس، سرصف مي‍ایستند. لحظاتی بعد، بیشتر كلاس‍ها در حیاط مدرسه صف مي‍كشند.

آقای مدیر میكروفون را از ناظم مي‍گیرد و شروع مي‍كند به داد وهوار و خط و نشان كشیدن. بعضی از معلم‍ها ترسیده ‍اند و به كلاس مي‍روند. بعضی بچه‍ ها هم به دنبال آنها راه مي‍افتند. در همان لحظه، در مدرسه باز مي‍شود. همت وارد مي‍شود. همه صلوات مي‍فرستند.

همت لبخند زنان جلوی صف مي‍رود و با معلم‍ها و دانش ‍آموزان احوال‍پرسی مي‍كند. لحظه‍ای بعد با صدای بلند شروع مي‍كند به سخنرانی.


 بسم الله الرحمن الرحیم.

 خبر به سرلشكر ناجی مي‍رسد. او ، هم خوشحال است و هم عصبانی. خوشحال از اینكه سرانجام آقای همت را به چنگ خواهد انداخت و عصبانی از اینكه چرا او باز هم موفق به سخنرانی شده!

ماشین‍های نظامی برای حركت آماده مي‍شوند. راننده سرلشكر، در ماشین را باز مي‍كند و با احترام تعارف مي‍كند. سگ پشمالوی سرلشكر به داخل ماشین مي‍پرد. سرلشكر در حالی كه هفت ‍تیرش را زیر پالتویش جاسازی مي‍كند سوار مي‍شود. راننده ، در را مي‍بندد. پشت فرمان مي‍نشیند و با سرعت حركت مي‍كند. ماشین‍های نظامی به دنبال ماشین سرلشكر راه مي‍افتند.

وقتی ماشین‍ها به مدرسه مي‍رسند، صدای سخنرانی همت شنیده مي‍شود. سرلشكر از خوشحالی نمي‍تواند جلوی خنده‍اش را بگیرد. ازماشین پیاده مي‍شود، هفت تیرش را مي‍كشد و به مأمورها اشاره مي‍كند تا مدرسه را محاصره كنند.

عرق سر و روی همت را گرفته. همه با اشتیاق به حرف‍های او گوش مي‍دهند.

مدیر با اضطراب و پریشانی در دفتر مدرسه قدم مي‍زند و به زمین وزمان فحش مي‍دهد. در همان لحظه صدای پارس سگی او را به خود مي‍آورد. سگ پشمالوی سرلشكر دوان‍دوان وارد مدرسه مي‍شود.

همت با دیدن سگ متوجه اوضاع مي‍شود اما به روی خودش نمي‍آورد. لحظاتی بعد، سرلشكر با دو مأمورمسلح وارد مدرسه مي‍شود.

مدیر و ناظم، در حالي‍كه به نشانه احترام دولا و راست مي‍شوند، نفس ‍زنان خودشان را به سرلشكر مي‍رسانند و دست او را مي‍بوسند. سرلشكر بدون اعتناء، درحالی كه به همت نگاه مي‍كند، نیشخند مي‍زند.

بعضی از معلم‍ها، اطراف همت را خالی مي‍كنند و آهسته از مدرسه خارج مي‍شوند. با خروج معلم‍ها، دانش ‍آموزان هم یكی یكی فرار مي‍كنند.

لحظه‍ای بعد، همت می ‍ماند و مأمورهایی كه او را دوره كرده اند. سرلشكر از خوشحالی قهقه ای مي‍زند و مي‍گوید : « موش به تله افتاد. زود دستبند بزنید، به افراد بگویید سوار بشوند، راه مي‍افتیم. »

همت به هرطرف نگاه مي‍كند، یك مأمور مي‍بیند. راه فراری نمي‍یابد. یكی از مأمورها، دستهای او را بالا مي‍آورد. دیگری به هردو دستش دستبند مي‍زند.

همت مي‍نشیند و به دور از چشم مأمورها، انگشتش را در حلقومش فرو برده، عق مي‍زند. یكی از مأمورها مي‍گوید: « چی شده؟ »

دیگری مي‍گوید:  « حالش خراب شده. »

سرلشكر مي‍گوید: « غلط كرده پدرسوخته. خودش را زده به موش مردگی. گولش را نخورید ... بیندازیدش تو ماشین، زودتر راه بیفتیم. »

همت باز هم عق مي‍زند و استفراغ مي‍كند. مأمورها خودشان را از اطراف او كنار مي‍كشند. سرلشكر درحالي‍كه جلوی بینی و دهانش را گرفته، قیافه‍اش را در هم مي‍كشد و كنار مي‍كشد. با عصبانیت یك لگد به شكم سگ مي‍زند و فریاد مي‍كشد: « این پدرسوخته را ببریدش دستشویی، دست وصورت كثیفش را بشوید، زودتر راه بیفتیم. تند باشید. »

پیش ‍از آنكه كسی همت را به طرف دستشویی ببرد، او خود به طرف دستشویی راه مي‍افتد. وقتی وارد دستشویی مي‍شود، در را از پشت قفل مي‍كند. دو مأمور مسلح جلوی در به انتظار مي‍ایستند.

از داخل دستشویی، صدای شرشر آب و عق ‍زدن همت شنیده مي‍شود. مأمورها به حالتی چندش‍آور قیافه هایشان را در هم مي‍كشند.

لحظات از پی هم مي‍گذرد. صدای عق زدن همت دیگر شنیده نمي‍شود. تنها صدای شرشر آب، سكوت را مي‍شكند. سرلشكر در راهرو قدم مي‍زند و به ساعتش نگاه مي‍كند. او كه حسابی كلافه شده، به مأمورها مي‍گوید: « رفت دست وصورتش را بشوید یا دوش بگیرد ؟ بروید تو ببینید چه غلطی مي‍كند. »

یكی ازمأمورها، دستگیره در را می فشارد، اما در باز نمي‍شود.

ـ در قفل است قربان!

ـ غلط كرده، قفلش كرده. بگو زود بازش كند تا دستشویی را روی سرش خراب نكرده‍ایم.

مأمورها همت را با داد و فریاد تهدید مي‍كنند، اما صدایی شنیده نمي‍شود. سرلشكر دستور مي‍دهد در را بشكنند. مأمورها هجوم مي‍آورند، با مشت و لگد به در مي‍كوبند و آن را مي‍شكنند. دستشویی خالی است، شیر آب باز است و پنجره دستشویی نیز !

سرلشكر وقتی این صحنه را مي‍بیند، مثل دیوانه ها به اطرافیانش حمله مي‍كند. مدیر و ناظم كه هنوز به جایزه فكر مي‍كنند، در زیر مشت و لگد سرلشكر نقش زمین مي‍شوند.

 

 

 

شهید همت به روایت شهید آوینی

من هرگز اجازه نمی دهم که صدای

 

حــاج همـــت

 

در درونم گم شود اين سردار خيبر، قلعه قلب مرا نيز فتح کرده است.

شهيد سيد مرتضی آوينی




معبر

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





علي سعادت | 16:34 - 13 مهر 1389برچسب:شهید, حاج محمد, ابراهیم همــت,زندگی نامه,
+ |

منوي اصلي
خانه
پروفايل مدير وبلاگ
پست الکترونيک
آرشيو وبلاگ
عناوين مطالب وبلاگ

درباره وبلاگ

به وبلاگ معبر خوش آمديد (تخصصي دفاع مقدس)

نويسندگان

علي سعادت

موضوعات مطالب

دفاع مقدس
رسانه ها،اخبار،مطبوعات
خاطرات
كتاب،شعر،داستان،طنز
شهدای گمنام
خانواده شهدا
عملیات ها
بسیج
مناطق عملیاتی
جانبازان
آزادگان
سرداران،شهدا
فرهنگ دفاع،جبهه
فرهنگ ایثار و شهادت
دل نوشته ای با شهدا
جشنواره ،مسابقات
فضاي مجازي،جنگ نرم و...
سينما ،تئاتر،تلويزيون
راهيان نور

نشانك وبلاگ معبر
معبر - وبلاگ تخصصي دفاع مقدس

كد لوگوي معبر

ساير امکانات

RSS


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 878
بازدید دیروز : 634
بازدید هفته : 878
بازدید ماه : 2597
بازدید کل : 114595
تعداد مطالب : 667
تعداد نظرات : 60
تعداد آنلاین : 1

مسابقات وبلاگ نويسي

مسابقه بزرگ وبلاگ نویسی سبک بالان به مناسبت هفته دفاع مقدس

اولین جشنواره «وبلاگ‌نويسی دفاع مقدس» در يزدجشنواره وبلاگ نویسی حماسه نگاران بسیج و انقلاب اسلامیجشنواره وبلاگ نویسی تبیان در حال برگزاری است . ثبت نام کنید