معبر:وبلاگ تخصصي دفاع مقدس
آخرين مطالب

پیکر شهید برونسی کشف شد

همه دوستان من

برگی از خاطرات یک شهید( روزه بی سحری )

باز دلم هوای شلمچه کرده است

لحظه شهادت دو بسیجی

اتفاقی در یک قدمی اسارت

شهادت از نگاه خبرنگاران جهان

خدا این بچه‌های نیم وجبی را شهید کند

روایتگری ارثیه ی مادر(س) است

چشمان بارانی جوانان در شلمچه

به همه بگو اینجا دهلاویه است!

وقتی مرتضی موجی شد!

آداب زیارت نور

اولین گزارش از سفر به مناطق جنگی(2)

اروند؛ جایی که دیوانه‌ام می‌کند

اولین سفرنامه مناطق جنگی

پندهای رهبر برای روایتگران نور

25 هزار زائر سرزمين‌هاي نور در دزفول اسكان مي‌يابند

آنجا که دلم جاماند...

در جمع زائران سرزمین نور ...

آرشيو مطالب

ارديبهشت 1390
فروردين 1390
اسفند 1389
بهمن 1389
دی 1389
آذر 1389
آبان 1389
مهر 1389

پيوندهاي روزانه

گوگل
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون
آرشيو پيوندهاي روزانه

پيوندها

استخاره با قرآن کریم
خرید پستی
اس ام اس فلسفی عاشقانه
سمپادی ها
زن کاملا عريان در خيابانهاي اصفهان!!+عکس[7427] »عجب قليوني ميکشه اين دختره واي واي[2814] »اينم لحظه کشف حجاب در تيم ملي ايران +عکس[3555] »اين زن بخاطر بزرگي سينه اش اخراج شد!+عکس[3413] »آيا خواهر نيوشا ضيغمي رو ديديد؟[2823] »افزايش قد بصورت نامرعي و ارزان[349] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[2595] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[2477] »مدرسه دخترانه يهوديان در تهران (عکس)+1391[4483] »لباس اين خانوم هر روز کوتاه تر مي شود ! / عکس[2621] »عشوه جنجالي شيوا بلوريان+عکس[5314] »تصوير يک خانم بي حجاب از صداوسيماي ايران[4375] »شوهر بي ريخت بهنوش بختياري+عکس[5467] »عکس همسر آرايش کرده قهرمان المپيک ايران[2426] »دختر ايراني موتورسوار با شلوار و لباس تنگ+عکس[2414] »تيم فوتبال دختران پرسپوليس قبل از انقلاب+عکس[1212] »عکس لخت شدن يک خانم در فرودگاه[2742] »عکس صحنه اي که سانسور شد![2206] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[1864] »تصاوير خيلي ناجور از شناي مختلط در مازندران[2319] »خانمها اين عکس را نبينند[2033] »تفاوت حمام زنان و مردان / عکس[1433] »دختر هندي خوشگل در ايران غوقا کرد+ عکس زيبا[2637] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[1350] »ماجراي زن بهداد سليمي در المپيک لندن روشد+عکس[1855] »عکس سمر بازيگر زيباي عشق ممنوع با يک مرد ايراني[1701] »عکس ليلا بلوکات و خواهراش[605] »دختر جنجالي در مسجدالحرام + عکس[4007] »زايمان يک دختر در حمام+ عکس[4371] »با اين دختر ازدواج کنيد و جايزه بگيريد+عکس دختر[3567] »آدرس فيس بوک و تصوير الناز شاکردوست+عکس[3618] »ببين اين دختر خوشگله رو مي پسندي؟[5053] »ماجراي زن طلاق گرفته+عکس[2600] »زن کاملا عريان در خيابانهاي اصفهان!!+عکس[7427] »عجب قليوني ميکشه اين دختره واي واي[2814] »اينم لحظه کشف حجاب در تيم ملي ايران +عکس[3555] »اين زن بخاطر بزرگي سينه اش اخراج شد!+عکس[3413] »آيا خواهر نيوشا ضيغمي رو ديديد؟[2823] »افزايش قد بصورت نامرعي و ارزان[349] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[2595] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[2477] »مدرسه دخترانه يهوديان در تهران (عکس)+1391[4483] »لباس اين خانوم هر روز کوتاه تر مي شود ! / عکس[2621] »عشوه جنجالي شيوا بلوريان+عکس[5314] »تصوير يک خانم بي حجاب از صداوسيماي ايران[4375] »شوهر بي ريخت بهنوش بختياري+عکس[5467] »عکس همسر آرايش کرده قهرمان المپيک ايران[2426] »دختر ايراني موتورسوار با شلوار و لباس تنگ+عکس[2414] »تيم فوتبال دختران پرسپوليس قبل از انقلاب+عکس[1212] »عکس لخت شدن يک خانم در فرودگاه[2742] »عکس صحنه اي که سانسور شد![2206] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[1864] »تصاوير خيلي ناجور از شناي مختلط در مازندران[2319] »خانمها اين عکس را نبينند[2033] »تفاوت حمام زنان و مردان / عکس[1433] »دختر هندي خوشگل در ايران غوقا کرد+ عکس زيبا[2637] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[1350] »ماجراي زن بهداد سليمي در المپيک لندن روشد+عکس[1855] »عکس سمر بازيگر زيباي عشق ممنوع با يک مرد ايراني[1701] »عکس ليلا بلوکات و خواهراش[605عکس هاي دختر بازيگر در فيلم موهن توهين به حضرت محمد(ص آشنايي با نرم افزار هاي چت . ودوستيابي : آشنايي با نرم افزار هاي چت . ودوستيابي
music3nter
انتظارحاضر
زندگی زیباست...
Economic jihad
همت مضاعف پارسیان
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دفاع مقدس و آدرس mabar.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





مترجم وبلاگ معبر

پايگاههای دفاع مقدس

سایت جامع دفاع مقدسامتداددیار رنجپایداریپایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی مفقودین و شهدای گمنامپایگاه تخصصی ادبیات دفاع مقدسپایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادتپایگاه اطلاع رسانی قربانیان سلاح‌های شیمیاییچهار دیپلماتلوگوی نشریه پلاک هشت

پايگاههاي جنگ نرم

تیم جنگ نرم ایرانیان

شهیدان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند

اواخر فروردین سال ۱۳۶۰ مردی خوش سیما با محاسنی سفید به همراه وسیله نقلیه ای که غذا بچه ها را پخش می کرد از ماشین پیاده شده و سراغ فرمانده را گرفت، فرمانده نبودند، او را به داخل سنگر خود راهنمایی کردم بچه ها با دیدن میهمان بسیار خوشحال شدند و استقبال گرمی رو بجا آوردند و با شربت آبلیمو و چای از ایشون پذیرایی کردند علت حضور پیر مرد شاهرودی را پرسیدیم در حالیکه از مفقود شدن فرزندش مهدی در اواخر سال ۵۹ در منطقه دیزلی مریوان خبر می داد ادامه داد پریشب مهدی به خواب مادرش آمده و گفته به پدرم بگو بیاید و جنازه مرا ببرد.

 جوابی نداشتیم به او بدهیم چند ساعت بعد برادر یاسر (فرمانده) آمدند و پدر را به سنگر خود برده و ایشان را به صبر و حوصله دعوت کردند که شاید انشاالله پسرش مهدی زنده باشد چون خبر قطعی از او نداشتیم بالاخره ایشان مجاب شدند که به شاهرود بر گردند و منتظر بمانند.

یک هفته بعد دیدیم پیر مرد دوباره به منطقه برگشتند.

همه با کنجکاوی در سنگر فرمانده جمع شدیم تا ببینیم قضیه بازگشت مجدد ایشون از چه قرار می تونه باشه!

پدر گفت: مهدی مجددا به خواب مادرش آمده و گفته بیاید جنازه منو ببرید. سکوت عجیبی حاکم شده بود و چهره فرمانده از تعجب در هم ریخته بود.  وقت نماز بود بعد از اتمام نماز مشغول صرف نهار بودیم که بی سیمچی خبر آورد که فرمانده گروه گشت تماس گرفته و می گوید یک جنازه از زیر برف بیرون آمده و مشخصات پلاکش به نام سید مهدی می باشد.

سید مهدی حسینی

بله درست بود!

سید مهدی همان شهیدی بود که پدر را مامور بردن جنازه اش کرده بود.

شهیدان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند

 روحش شاد و راهش پر رهرو باد

معبر
علي سعادت | 16:27 - 20 مهر 1389برچسب:شهیدان, زنده,
+ |
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند

يادش بخير شبهاي باراني

شبهايي كه به هيئت مي رفتيم

پرچمي كه به ديوار ميزدي

جان مي گرفت و پر مي زد توي آسمان

اوج مي گرفت تا دل خدا

يادش بخير ...

*******************************************

گذشت ....... رفتي....

من ماندم سر كلاس ؛ پاي تعريف شعر و تو رفتي پاي تعريف عشق

دفعة آخر با همان لحن باراني ات صدايم زدي و گفتي  : بيا برويم

آنجا فاصله كوتاه است ، دست آدم راحت به خدا مي رسد

من هم كتابم را بالا بردم و گفتم : فردا امتحان دارم !!!

خنديدي ، اما نه مثل هميشه

پاشنه كفشت را ور كشيدي و رفتي توي غروب ...

بعدها ...

وقتي ديدم سر كوچه را حجله زده اند

تازه فهميدم تو هم امتحان داشتي و نگفتي..........

******************************************

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند

روبه صفتان زشت خو را نکشند

گر عاشق صادقی ز مردن نهراس

مردار شود هر آنکه او را نکشند 

معبر
علي سعادت | 16:27 - 7 آبان 1389برچسب: مسلخ ,عشق ,
+ |
شهید سعید نیکوصفت

بسم رب المهدی

 

پنجره زیباست اگر بگذارند

چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند

من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم

عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند

 

آنان كه رفتند ، نامشان مزين به شهادت شد اما انتظاري نداشتند تا كسي برايشان نجوايي سر دهد، اما آنان كه بازماندند يا نبودند تا بروند،  نجواي دلشان را تنها براي تسلاي خاطر خود بيان مي كنند، به اميد آنكه شهيد نجواي دل هر خسته از روزگار را پاسخي زيبا خواهد داد...

 

******************************

 

سال 1385 بود. مهرماه 1385 و ماه رمضان و من هم مثل همیشه دلتنگ شهدا. چند سالی بود برای شهدا کار می کردم و یا بهتر بگم شهدا منو خیلی دوست داشتند. آخه این سعادت شامل حال همه نمیشه که برای شهدا کارکنه . نوشتم و نوشتم. از خاطرات شهدا نوشتم، از دلتنگیهایم با شهدا گفتم، از وصیتنامه هاشون گفتم، از صفاشون، از وفاشون به خمینی عزیز، از سادگیشون، از اینکه بی ریا بودند و دنیا برایشان مهم نبود. همه عازم جبهه ها شدند و افتخار آفرینی کردند. از شهیدانی نوشتم که خیلی هاشون رو ندیده بودم و فقط وصف رشادتهاشون رو شنیده بودم . حاج ابراهیم همت، باکری، باقری ، دوران، خرازی، و .... و از شهیدانی که دیدمشان و غبطه خوردم به حالشان آره صیاد شیرازی، کاظمی و ... خوشا به حالشان. هر وقت که خیلی دلتنگ می شدم با شهدا درددل می کردم!

وبلاگ رو راه اندازی کردم و همه می آمدند و نظر می دادن. یه عده نظرات موافق می دادن و منو تشویق می کردن، یه عده بی نظر و یه عده هم مخالف و نظرشون این بود که دوره شهید و شهادت و این حرفها تموم شده. اما من ادامه دادم چون اعتقاد داشتم هیچ چیز تموم نشده و به قول مقام معظم رهبری: آنچه مهم است حفظ راه شهداست.

چند روز پیش تو این فکر بودم که من از همه شهدا گفتم اما 2 تا پسر دائی داشتم که شهید شدن و از اونا هیچ ننوشتم. شهر من خوانسار شاهد حضور بهترین جوانانش در جبهه ها بود. و پسر دایی های من هم مستثنی نبودند. آنها هم عازم جبهه شدند یکی در کربلای 5 پر کشید و یکی در بیت المقدس 7.

 

شهید فضل الله نیکوصفت:

متولد: 1330 شهرستان خوانسار

تاریخ شهادت: 20/10/1365

محل شهادت: شلمچه عملیات کربلای 5

 

هر چه گفتند نرو، عزم به رفتن كردم

من خيانت گر و نامردم اگر برگردم

مي روم كعبه همان جاست چرا برگردم

خودم اينجا دلم آنجاست چرا برگردم

مي روم اين عطش سينه كبابم كرده است

چشمه آنجاست و اين خاك جوابم كرده است

ما فقط رهگذري بوده و بر مي گرديم

كاروان رفت، بمانيم اگر، نامرديم

 

شهید فضل الله نیکوصفت در سال 1330 در خانواده ای مذهبی و به دور از هر گونه تجملات  در شهرستان خوانسار  و در محله جوزچه چشم به جهان گشود. دوران نوجوانی به علت پاره ای از مشکلات در را رها کرد و نقش فعالی در راهپیماییها علیه رژیم منحوس پهلوی داشت. بعد از پیروزی انقلاب درس را تا مقطع دیپلم ادامه داد و در فرمانداری خوانسار مشغول به کار شد. از همان اوایل انقلاب با گروهکهای ضد انقلاب برخورد شدیدی داشت و هموراه مورد تهمت و افترا قرار می گرفت. در سال 1364 به عضویت پایگاه بسیج کربلا در آمد. به علت اینکه ایشان در زمان جنگ شش فرزند داشتند خانواده ایشان مانع از حضور وی در جبهه می شدند. چندین بار شهید برای رفتن به جبهه ثبت نام کرد ولی دیگران نمی گذاشتند. حتی یک بار پدر مرحومش به جای ایشان به جبهه رفت  و لیکن شهید بیقرار بود و می گفت: من از قافله عقبم.

ایشان در زمانیکه در جبهه حضور نداشتند در سپاه پاسداران خیاطی کرده و برای رزمندگان لباس می دوخت. بالاخره خانواده  را راضی کرد  و در تاریخ 13/08/1365 عازم جبهه شد. وی به عنوان تک تیرانداز در عملیات کربلای 5 حضور داشت و در تاریخ 20/10/1365 در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

روحش شاد، راهش پر رهرو

 

و اینگونه بود که مرحوم دکتر علی شریعتی فرمود:

 

 

آنان که رفتند کاری حسینی کردند و آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند و الا یزیدند.

 

 






معبر
علي سعادت | 16:27 - 17 مهر 1389برچسب:شهید ,سعید, نیکوصفت,
+ |
شهید سعید نیکوصفت

سيد شهيدان اهل قلم:هر انسانی را لیله القدری هست که در آن ناگزیر از انتخاب می شود و حُر را نیز شب قدری اینچنین پیش آمد ... عمرسعد را نیز ... من و تو را هم پیش خواهد آمد.

*********************************

شهید سعید نیکوصفت

متولد: 1346 شهرستان خوانسار

تاریخ شهادت:23/03/1367


شهید سعید نیکوصفت در اولین روز از تابستان سال 1346 در خانواده ای مستضعف ولی سرشار از ایمان و خلوص به دنیا آمد. وی دوران ابتدایی و راهنمایی خود را با موفقیت پشت سر گذاشت و تا سطح دیپلم پیش رفت و در کنار درس فعالیتهای دیگری را هم انجام می داد. در سال 1363 به عضویت بسیج درآمد و در پایگاه بسیج کربلا شروع به فعالیت نمود. و بعد از اتمام دوران دبیرستان راهی جبهه شد. اولین اعزام ایشان در مورخه 20/5/63 بود و قبل از شهادت برادرشان شهید فضل الله نیکوصفت در تاریخ 20/10/65 اشتیاق ایشان برای حضور در جبهه ها بیشتر شده و بیشتر وقت خود را در جبهه می گذراند.

شهی سعید نیکوصفت چند بار مجروح شد. یکبار بر اثر اصابت چندین ترکش به پاهایش حدود دو ماه در بیمارستان امام حسین (ع) تهران بستری شد و لی بعد از بهبودی مجدد عازم جبهه شد.

ایشان در جبهه در گردان پیاده لشکر 114 امام حسین (ع) به عنوان تکاور فعالیت می کرد و بالاخره در عملیات بیت المقدس 7 در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش و حدودا دو سال بعد از شهادت برادرش در تاریخ 23/03/67 به فیض شهادت نائل گشت.

پیکر گلگون این شهید را در بوستان شهدای شهرستان خوانسار به خاک سپردند.

****************************************

 

 

معبر
علي سعادت | 16:27 - 15 مهر 1389برچسب:شهید, سعید, نیکوصفت,
+ |
طلائیه! من از سکوت رازآلودت درسها آموخته ام ! با من سخن بگو !!!

ای دل آرام بگیر ! می دانم که دیگر توان دوری از حسینیه ی حاج همت را نداری... نوایی می شنوم کسی می گوید : وضو در فرات نماز در کربلا ...

آری همین بود انگار .... حس غریب دلم را به که بگویم ؟ حسی که از غربت طلائیه بر دلم جا مانده ... حسی که بی تابم می کند برای غروب طلائیه ... برای آسمان طلائیه دلتنگم ...

طلائیه ! از فراز همه روزهای که بر تو گذشت، بر من ببار و تشنگی این دل در کویر مانده را فرو نشان.

می خواهم در تو جاری شوم، می خواهم رمز شکفتن و پرواز را از تو بیاموزم و بدانم بر شانه های زخمی تو چه دلهایی که آشیان نکرده اند.

طلائیه ! می گویند «همت» از همین نقطه آسمانی شده است، عاشقی که در پی لیلای شهادت در بیابانهای زخم خورده ی طلائیه مجنون شد. من امروز آمده ام رد پای او را تا افق های بی نهایت و در امتداد عشق جست و جو کنم. اینجا عطر او لحظه ها را پر کرده است و دست هایش هنوز مهربانی را منتشر می کند.

طلائیه! من از سکوت رازآلودت درسها آموخته ام ! با من سخن بگو !!!

معبر
علي سعادت | 16:27 - 7 مهر 1389برچسب:طلائیه, سکوت ,رازآلودت,
+ |
از اینکه ما گمشدگان تو را «گمنام» خطاب می‌کنیم، ما را ببخش.

چه زیبا گفت شهید چیت سازان:

 

"کسی می تواند در شب عملیات از سیم خاردار دشمن رد بشود

 

که به سیم خاردار نفسش گیر نکرده باشد"

 

بیست و یک سال از پایان ظاهری جنگ تحمیلی گذشته ولی هنوز دسته دسته شهید می‌آورند و این یعنی آنکه جنگ هنوز ادامه دارد، اگر چه خاکریزهایش برچیده شده است.تا وقتی که در گوشه‌ای از این خاک مادر دل شکسته‌ای یا پدر پیری چشم‌ بر در دارد تا فرزندش از سفر باز آید، نمی‌توان جنگ را پایان یافته تلقی کرد.جنگ ادامه دارد، نبرد هنوز پایان نیافته و دفاع کامل نشده چرا که فرزندان این ملت هنوز از مبارزه به خانه بازنگشته‌اند.اینک این ما و برادران ما که به خانه باز آمده‌اند. سرافراز و سربلند بر سر دست باز آمدند و به روی چشم نشستند تا ما دیده بگشاییم به ژرفای جنگ، به نبرد همیشه تاریخ، به جنگ خیر و شر، نیکی و پلیدی، سفیدی و سیاهی که این قصه را پایانی نیست، که این کتاب را اتمامی نیست، که هر روز صفحه‌ای جدید گشوده می‌شود. برای نبرد باز آمدگان، بازماندگان و همه آنها که از پی قافله حق روانند و دل در گرو حقیقت نهاده‌اند.اکنون می‌شود، اکنون می‌توان گرمای وجود شهیدان را حس کرد و به آنها که از پس بیست و یک سال انتظار به خانه باز آمده‌اند سلام و خسته نباشید گفت.

سلام شهید، سلام شهادت.

این خانه را تو آباد کردی، آبادی این ملک از توست. نام تو بلند است، بلندتر از همه نام‌ها، همه اسم‌ها.

از اینکه ما گمشدگان تو را «گمنام» خطاب می‌کنیم، ما را ببخش.

نام این ملک از توست، نام این خانه از توست، نام این شهر از توست، نام این خیابان از توست، نام این کوچه از توست، نام این خانه به خانه‌ات خوش آمدی برادر.

اکنون این ما و شما. ما گمنامیم و شما خوشنام، ما گم شده‌ایم و شما پیدا.

چه خوب است که ما را بیدار می‌کنید، که چشمان ما را دوباره باز می‌کنید، تا یادمان نرود دنیا جای تخمه شکستن نیست و دیر یا زود باید رفت، باید سبک بار رفت، باید سبکبال رفت.حضور شما غفلت‌ها را می‌زداید، چرت‌ها را پاره می‌کند، خواب‌ها را می‌پراکند و یادمان می‌آورد و تذکرمان می‌دهد که چه بودیم و چه می‌خواستیم و کجا باید می‌رفتیم.حضور شما ذکر است، ذکر حق و اکنون هر شهری و هر ولایتی ذاکر توست و تو را در آغوش می‌گیرد و ذکر می‌گوید.

نام تو ذکر است و در ذکر «گمنامی» معنایی ندارد، تو معنای همه نام‌های ای شهید.

 

 

معبر
علي سعادت | 16:27 - 9 مهر 1389برچسب: گمشدگان,گمنام,شهدا,
+ |
«اگر براي خداست بگذار گمنام بمانم»

  

خورشيد اينجا عشق اينجا گنج اينجاست

مهــــمانسراي کربلاي پنج اينجاست

اين خاک گلگون تکه اي از آسمان است

اينجا عبــادتگاه فوجي بي نشان است

*********************************************

گفتند شهيدِ گمنامه ،

پلاک نداشت ،

اصلاً هيچ نشونه اي نداشت ،

اميدوار بودم روي زير پيراهني اش اسمش رو نوشته باشه،

نوشته بود:

«اگر براي خداست بگذار گمنام بمانم»

****************

 

خسته ام ازهمه دنیا وگرفتارانش

 

کرمی کن که دلم کرببلا میخواهد

 

 

معبر
علي سعادت | 16:27 - 8 مهر 1389برچسب:شهيدِ, گمنام, پلاک,
+ |
تهاجم خاموش از زبان رهبر حسینی

 

   بسم الله الرحمن الرحیم

خیلی وقته می خایم در مورد تهاجم فرهنگی جنگ نرم یا... حرفی بزنیم که وقتش رو نداشتیم دونبالش بریم  ولی خوب داشتیم یه برنامه رو نگاه می کردیم که مقام معظم رهبری امام خامنه ای داشتند در این باره صحبت می کردند....  ما هم بهترین کار دونستیم سخنان این مرجع بزرگ شیعه  رهبر و نائب بر حق آقا امام زمان(ع)رو روی کاغذ بیاریم و تو و بمون بذاریم شاید خیلی ها شنیده باشند ولی خوب برحسب وظیفه و مسئولیتی که ما در قبال این مسئله داریم باز میاریمش ..... :

تهاجم فرهنگی مثل خود کارفرهنگی کار آرامی است کار بی سر و صدایی است اون کار بد و اصلی و حرکتش رو شما تو کوچه وخیابان نمی بیند گفت چه کار می کنی گفت دهل می زنم گفت چرا صداش در نمی آید گفت فردا صدای دهل من در می آید  ...صدای تهاجم پنهانی و زیر زیرکی دشمن اگر شما ملت بیدار نباشید اگر شما عناصر فرهنگی بیدار نباشیدخدایی نکرده اون وقتی درمیاد که دیگه قابل علاج نیست ... یکی از راه های تهاجم فرهنگی این بوده که سعی کنند پایبندی های متعصبانه به ایمان که همان چیزهایی است که یک تمدن را نگه می داردمنصرف کنند و کم رنگ همون کاری که در اندلس وقرن های گذشته کردند جوانها رو ریختند در عالم فساد و شهوت رانی و می گساری این کار الان دارد انجام می شود....به ملت ایران عرض می کنم ای ملت بزرگ وشجاع ایران شما سالهاست باقدرت دشمنی را که انقلاب از این کشور بیرون راند پشت در نگه داشتید و نگذاشتید این دشمن از هیچ منفزی وارد شود به هوش باشید این معنی حرفای مکرر من در این چند ساله است که عرض می کنم به ملت ایران به مسئولان که دشمن درسدد نفوذ است هر پنجره ای پیدا کند نفوذ می کند ...

عزیزان ما در هر جا و مکانی و ... فعال هستیم باید به گفته رهبر عزیز این پدر

مهربانمون سرلوحه همه کارها و فعالیت هامون مبارزه با فساد و تهاجم فرهنگی باشه

 نوشته هامون ... کارهامون ... رفتارمون ... پوششمون ... و... همه و همه و همه .... که

انشالله در روز قیامت سربلند و سرافراز باشیم و با رویی گشاده و شاد رو به شهدا و امام

بکنیم و ... جواب گو باشیم  که ما حافظان خوبی برای این گوهر  این انقلاب این

  امانت بودیم

.... انشالله ....

راستی وعده ما فرزندان روح الله  روز ۲۲ بهمن

(یا علی و یا حق)

معبر
علي سعادت | 16:25 - 21 مهر 1389برچسب:تهاجم,خاموش,جنگ نرم,
+ |
بادها ...

بادها
     هر شب در جنوب
                          خيمه مي زنند
بادها
    هرشب
             روي تلي از خاك
                                تفحص مي كنند
                                                 گوشه پلاكي
                                                               تكه اي از پيشاني بند
                                                                                    و بندي از پوتين...
بادها
      زودتر از چشمان من
                              به زيارت مي آيند
بادها مي آيند
              از جنوب
                        با گل هايي كه بيرق خاكند
 واي بر ما
            اگر بيرق هامان
                             افراشته نيست ...

معبر
علي سعادت | 16:16 - 2 مهر 1389برچسب:بادها,پلاك, تفحص,
+ |
هنوز ...

«هنوز» در هر جمله توي ذهنت زنجيري از تكرار و سكوت مي شود...؛

ريه هاي شيميايي هنوز سرفه مي كنند.

هنوز خونهاي خردلي روي بوم زندگي نقش مي زنند.

براي بچه ها هنوز قاب عكسها هم شناسنامه پدر است.

هنوز خواهرها چفيه برادرانشان را بو مي كشند.

هنوز  پدرها خلوت گريه خود را ترك نكرده اند.

هنوز كه هنوز است مادراني چشم به راهند ...

هنوز پاهاي بدلي ، تن هاي پرتركش را مي كشند.

هنوز زندگي ها با ويلچر جا به جا مي شود.

هنوز بيابانها استخوانها و پلاك ها را در آغوش كشيده اند.

هنوز پنج شنبه بازار پرچمها و ضريح گرم است. . . .

 

هنوز خاطره ي جبهه ها خالي نيست

شلمچه ز آن همه شب زنده دار خالي نيست

هنوز ساحل والفجر هشت خونين است

جبين آب زان همه اشک و آه پر چين است

هنوز خاک شلمچه خون به دل دارد

زحفظ آن همه خورشيد خون به دل دارد

تبسمي بنما شلمچه هر دو تنهاييم

چگونه بعد شهيدان هنوز پا بر جاييم .

تو اي شهيد که نامت خلاصه ي پاکيست

چقدر پيرهن خاکي تو افلاکيست

به استخوان و پلاک شکسته ات سوگند

به جان مادر پهلو شکسته ات سوگند

دلم ز هجر تو دوست شعله ور شده است

ز استخوان تو اي دوست قلبم شکسته تر شده است

معبر
علي سعادت | 16:16 - 4 مهر 1389برچسب:ريه هاي,شيميايي, جبهه,
+ |
دلم برای جبهه تنگ شده است ...

دلم براي جبهه تنگ شده است ،

چقدر جاده هاي هموار کسالت آورند !

از يک نواختي ديوارها دلم مي گيرد.

مي خواهم بر اوج بلندترين سخره بنشينم ،

آن بالا به آسمان نزديکترم و مي توانم لحظه هاي تولد باران را پيش بيني کنم.

بايد گذشت ، بايد عطش و سنگلاخ را تجربه کرد .

آسايش از مقصد دورمان مي دارد .

آي با شمايم !

چه کسي دوست دارد صاحب آسمان باشد؟

بيا براي هواخوري به جنگهاي مجاور جبهه پناه ببريم

سنگرها ييلاق تفکرند .و کوهها نگاه ما را به بالا سوق ميدهند.

کوه هميشه عجيب است ، در کوه تکلم خدا جريان دارد .

از عادت کوچه هاي داغ عربستان تا کوه دور حرا پيغمبري به بار نشست

بيا به جبهه ، به کوه برويم.

شتاب کن آقاي عادت

نگاه کن هواي دود گرفته شهر تنفس راحت را از ما گرفته است .

دلم براي فضاي نا پيداي مه لک  زده است .

مه ، مهرباني مبهمي است تا خود را تنها تصور کنيم .

تنهايي راز بزرگي است .

در تنهايي ، بي تعارف مهمان دلمان خواهيم بود.

اينجا همه با آسمان حرف نمي زنند.

اينجا زير نور نئون آسمان پيدا نيست .

مردم  براي بازگشايي دلشان به کافه مي آيند.

آنان به لحظه هاي بعد  از اکنون به عبث اميدوارند .

آنها هنوز

بهانه هاي روشن دل را نشناخته اند

و در نيمکره تاريک دل آرميده اند

و فکر مي کنند تمام دل

خوشحالي پس از پيدا کردن يک جنس با قيمت نازل در بازار سياه است.

بيا به جبهه برويم

من يک بار آنجا را بوئيده ام ،

آنجا رطوبت مطبوعي دارد که به ايستادگي درخت کمک مي کند.

ما چقدر جاده هاي ديدني داريم !

ما چقدر غافليم !

ما که به بوي گيج آسفالت عادت کرده ايم  و نشسته ايم هر روز کسي بيايد زباله ها را ببرد

چه انتظار حقيري !

دلم براي جبهه تنگ شده است

چقدر صداقت نيست !

چقدر شقايق ها را ناديده مي گيريم !

دلم براي جبهه تنگ شده است ...

زنده ياد سلمان هراتی

معبر
علي سعادت | 16:16 - 8 مهر 1389برچسب:دل,جبهه,
+ |
بهار ...

اگر به قدر ذره اي هم بر دل خطور کند که اين «بهار» ،

به خودي خود بهار است و دل انگيز؛

 خيالي است محال و واهي و حرام...

شمه اي از بوي حضور «تو»، به جهان رخت نو مي پوشاند و بس...

اگر گياهي مي رويد و غنچه اي مي شکوفد و سبزه اي قد راست مي کند

و چشمان ابري آسمان مي بارد،

 به اذن و اعتبار همان نفحه ي مسيحايي ست.

نامت، يادت، حضور غايب از نظرت، باعث زندگي و جنبش عالم و آدم است...

زمين و آسمان، تنها و تنها به بوي «تو» و در آرزوي توست

که اين همه چرخ و تاب را تحمل مي کند...

آنقدر به دور خود مي چرخد و مي دَود و مي رود، تا تو بيايي...

کوير عطشناک و تشنه ي دل مشتاق و بي قرار، تنها يک نکته را خوب مي داند

بهارش تويي... باقي بهانه...

آنکه آبروي بهار است، تويي. و در اين ميانه چشم دل، از هميشه منتظرتر...

معبر
علي سعادت | 16:16 - 5 آبان 1389برچسب:بهار, منتظر,
+ |
اى گمنام ترین سوز!

 

تو را با غروب چه نسبت است؟

تو را با داغ و اندوه چه نسبت است؟

با گریه و شب و تازیانه؟

با صیحه و فریاد؟

تو را با فشار در و دیوار چه نسبت است؟

با سرخی و کبودی و زخم؟

به راستی کدام روز برای علی سخت تر بوده است

روز سقیفه؟

روز به آتش کشیدن درِ خانه نبوت؟

روز سیلی و تازیانه؟

روز کبودی کتف و بازو؟

هنگام غسل و جاری شدن خون از پهلوی تو؟

ای مادر اولین شهید ولایت

ای مادر مصیبت های بی شمار!

ای مادر کودکی که پیش از تولدش شهید شد!

کجاست محسن؟!

کجاست مزار نوزاد تازیانه خورده!

آه!

میخ های داغ

چوب های ناهموار

شعله های کبود

چگونه در برت گرفتند؟

کجاست طالب خونت؟!

آن که درِ نیم سوخته را هر غروب در بر می گیرد و اشک می ریزد

و هر جمعه کنار مزار گمشده ات خون می گرید.

کجاست؟

چگونه نسوزیم از این داغ که لهیب آتش خانه ات، کوثر اشک

چشمه خون و دریای اندوه را از دل هامان سرازیر می کند؟

داغ تمام روزهای بی کسی است

به کدام گناه، نگاه مهربانت را از مدینه دزدیدند؟

به کدام گناه، بازوانت را زخم زدند؟

به کدام گناه، صورتت را سیلی زدند؟

به کدام گناه، پهلویت را شکستند؟

به کدام گناه، حُرمتت را شکستند؟

حَرَمت را آتش زدند

بای ذنبٍ قتلت؟!

ای بهاری که در دامانت زخم هزار اقیانوس داری!

ای گُلِ دست پرورده آفتاب!

بگذر مزارت بی شمع بماند!

بگذار غریب بمانی!

بگذار دور باشی از چشم های خسیس این خاک نفرین شده

بگذار دور باشی از روزگار حیله و نیرنگ

بگذار تو را فقط علی بداند و زینب

حسن بداند و حسین

بگذار تو را خدا بداند و خدا بداند و خدا...

 

معبر
علي سعادت | 16:16 - 3 مهر 1389برچسب: گمنام ترین ,سوز,
+ |
سلام

سلام

چشم به راهی گفت که از تو برایش بنویسم

اما نمی داند که ………..

برای از تو نوشتن باید دل شکسته بود

و همنوا با داغ شقایق

و جاری اشک شبنم

رو به قبله لاله ها ایستاد

و برنجوای رودها و رمل های روان،

به خون آغشته،

مُحرم به لباس خاک شد و

پابرهنه اذن دخول گرفت ….

برای از تو نوشتن

باید به اشکهای جاری مناجات بر گونه های خاکی و خونین متوسل شد

وآه سینه های سوخته پرستوهای مهاجر را به امانت گرفت

برای از تو نوشتن

باید بر پیشانی های سوسو زده با سربند های « اشهد انکم قد اقمت الصلاة » ، بوسه زد

وبه دستهای خیس توبه که آشیانه یاکریم های شوریده است ،اقتدا کرد

برای از تو نوشتن

باید تشنه بود

ودر هر وهله ای برای جرعه ای آب در این سراب تشویش

نوای « انی سلم لمن سالمکم و حرب لم حاربکم » را زمزمه کرد.

و در آخر

برای از تو نوشتن

باید جواب سلام « انک تسمع کلامی و ترد سلامی » شنیده باشد ..!

اما ………….،

اما من که هنوز نشنیده ام

چگونه می توانم از تو بنویسم

یوسف من ...پس همچنان منتظر می مانم

 

 

معبر
علي سعادت | 16:16 - 1 مهر 1389برچسب:شعر,دفاع,مقدس,
+ |
تقديم به مادران شهيد ...

چقدر نامه نوشتم به دست باد سپردم ...براي آمدنت شب به شب ستاره شمردم

چقدر گرد گرفتم من از اتاق تو مادر...براي باور مردم قسم به جان تو خوردم

انتظار تو و قاصدي كه هيچ نيامد....هزار مرتبه جانم به لب رسيد و نمردم

و عكس هاي تو را، من اميدوار و صبور... براي هركه مي آمد ز جبهه بردم و بردم

صداي زنگ در، اما، هميشه دغدغه زا بود ...نيامدي و من از آن چه خون دل كه نخوردم

چقدر هروله كردم ميان كوچه و ايوان

و بال روسري ام را به زير پلك فشردم ...

و

انتظار

انتظار

انتظار 

بعد از این همه دوری

بالاخره آمد

تابوتی روی دست های باد، سنگینی می کند...

 

تابوتی با دو سه تكه استخوان و یک بغل گُل آلاله و دنیایی از خاطره،

 

تابوتی روی دست های خاطره آمد

مادر، موهای پریشان و سفید خود را به دست پریشانی بادها می سپارد

و هق هق گریه، امانش را می بُرَد

از دامنه های تابوت، جرعه جرعه بوسه می چیند

و تكه های خاک گرفته استخوان ها را در سینه می فشارد

و دلش را دریای اشک می کند و قصه سالها انتظارش را زمزمه مي كند ...

 

معبر
علي سعادت | 16:16 - 2 مهر 1389برچسب:مادران, شهيد,دفاع,مقدس,
+ |
زندگی زیباست ولی شهادت زیباتر ...

زندگی زیباست

اما شهادت از آن زیباتر

 سلامت تن زیباست

اما پرنده عشق تن را قفسی می‌بیند که در باغ نهاده باشند

و مگر نه آنکه گردن‌ها را باریک آفریده‌اند تا در مقتل کربلای عشق آسان‌تر بریده شوند

و مگر نه آنکه از پسـر آدم عهدی ازلی ستانده‌اند

که حسین را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشد

و مگر نه آنکه خانه تن راه فرسودگی می‌پیماید تا خانه روح آباد شود

و مگر این عاشق بی‌قرار را در این سفینه سرگردان آسمانی که کره زمین باشد

برای ماندن در استبل خواب و خور آفریده اند؟

و مگر از درون این خاک اگر نردبانی به‌ آسمان نباشد جز کرم‌هایی فربه و تن‌پرور بر‌می‌آید؟

ای شهید ،

که بر کرانه ازلی و ابدی وجود بر‌نشسته‌ای دستی برآر

و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز ازین منجلاب بیرون کش.

سید مرتضی آوینی

معبر
علي سعادت | 16:16 - 3 مهر 1389برچسب:شهادت, زیباتر, آوینی,
+ |
تنكابن ميزبان همايش كشوري سلمان هراتي شد

تنكابن ميزبان همايش كشوري سلمان هراتي شد

همايش كشوري سلمان هراتي زمستان 89 در شهرستان تنكابن برگزار مي شود.

محمد مهدي مشهدي رئيس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي شهرستان هاي تنكابن وعباس آباد ظهر چهارشنبه در جلسه ستاد برگزاري اين همايش ملي اظهار داشت: پس از بررسي و ارائه نكته نظرات مقرر شد همايش كشوري سلمان هراتي زمستان 89 در شهرستان تنكابن برگزار شود.

وي اظهار داشت: مقرر شد دبير خانه دائمي اين همايش در محل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي شهرستان تنكابن داير شد.

زنده ياد سلمان هراتي يقينا يكي از مصاديق شعر انقلاب است كه از وي سه مجموعه با نامهاي "از اين ستاره تا آن ستاره"، "از آسمان سبز" و "دري به خانه خورشيد" به چاپ رسيده است.

سلمان هراتي در آبان ماه 1365 هـجري شمسي در راه رفتن به مدرسه، بر اثر تصادف جان باخت.
منبع:نوید شاهد
معبر
علي سعادت | 15:50 - 4 آبان 1389برچسب:همايش ,كشوري, سلمان, هراتي,
+ |
برگزيدگان جشنواره خاطره نويسي دفاع مقدس همدان

برگزيدگان جشنواره استاني خاطره نويسي دفاع مقدس همدان معرفي شدند؛

كريم مطهري مؤيد:

كاري كنيم كه نسل بعد از جنگ با دفاع مقدس بيگانه نباشد

برگزيدگان نخستين جشنواره استاني خاطره نويسي دفاع مقدس استان همدان معرفي شدند.

به گزارش خبرنگار نويد شاهد، كريم مطهري مؤيد، معاون پشتيباني و مديريت منابع انساني استاندار همدان در اين آيين گفت: بايد خاطرات شهدا نوشته، بازگو و ثبت شود تا نسلي كه دفاع مقدس را درك نكرده از حال و هواي آن دوران باخبر شود.

وي افزود: برخي خاطرات را كه مي شنويم شايد براي خودمان هم كه در دوران دفاع مقدس حضور داشته ايم تازگي داشته باشد، بايد كاري كنيم كه نسل بعد از جنگ با دفاع مقدس بيگانه نباشد.

وي تأكيد كرد: بايد شهدا را به گونه اي به جوانان معرفي كنيم كه آن ها را الگوي خود قرار داده و در اتاق هر جوان ايراني عكسي از يك شهيد نصب شده باشد.

مطهري خاطرنشان كرد: 44 درصد شهداي دوران دفاع مقدس بين سنين 16 تا 20 سال و 30 درصد بين 21 تا 25 ساله بودند كه نشان از جوان بودن شهدا دارد.

جعفر زمرديان دبير اجرايي نخستين جشنواره خاطره نويسي دفاع مقدس استان نيز گفت: پس از اعلام فراخوان جشنواره و توزيع 50 هزار برگه خاطره نويسي، هزار و 87 اثر به دبيرخانه رسيد.

وي افزود: آثار رسيده به اين جشنواره مانند گنجينه اي است كه بايد حفظ و نگهداري شود.

زمرديان تصريح كرد: ادبيات حماسي ايران همواره زبانزد بوده است.

وي درباره مجاهدت مردم همدان نيز گفت: اگرچه همه در جبهه ها حضور نداشتند اما در پشت جبهه ها خوب نقش آفريني كردند.

وي اضافه كرد: امروز در حوزه دفاع مقدس 140 كتاب تدوين شده است.

زمرديان ابراز اميدواري كرد: ستاد اين جشنواره تنها براي اين دوره فعال نباشد و آغازي براي برنامه ريزي هاي بهتر، بيشتر و پربار تر باشد.

دبير علمي جشنواره نيز گفت: اعجاز الهي در خاطرات شهدا به چشم مي خورد، رزمندگان با حماسه هايي كه آفريدند تاريخ را در حيرت فرو بردند.

دكتر محمد آهي افزود: در بررسي خاطره هاي رسيده به دبيرخانه جشنواره جزئي نگاري، پند آموزي، نوآوري، محتوا، زبان و قواعد نگارشي و مستند سازي براي امتياز دهي مورد توجه قرار گرفت.

وي اضافه كرد: شهرستان همدان با 514 اثر بيشترين تعداد آثار رسيده به دبيرخانه را داشته و 11 اثر نيز از ساير استانها به جشنواره رسيد.

گفتني است، در اين جشنواره هيچ يك از آثار رسيده حائز رتبه نخست نشد، سيد رضا موسوي از كبودراهنگ دوم شد، مرتضي كوچه باغيان از همدان و بيت الله اسدي از اسدآباد به صورت مشترك سوم شدند و از معصومه سوده و حسين عنايتي هر دو از همدان به عنوان نفر چهارم تقدير شدند.
معبر
علي سعادت | 15:50 - 30 مهر 1389برچسب:خاطره نويسي, دفاع مقدس, همدان,
+ |
عطر شهدا در تابناك

عطر شهدا در تابناك

سايت خبري تابناك با بخش شوخي هاي دفاع مقدس به روز مي گردد.

 

به گزارش خبرنگار نويد شاهد، بخش دفاع مقدس سايت خبري تابناك بخشي را با موضوع شوخي هاي جبهه ايجاد كرده است.

 

در اين بخش، شوخي هاي رزمندگان با يكديگر در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل كار شده است.

در بخشي از اين شوخي ها آمده است: سر نماز هم بعضي دست بردار نبودند. به محض اين كه قامت مي بستي، پچ پچ كردن ها شروع مي شد. مثلاً مي خواستند طوري حرف بزنند كه معصيت هم نكرده باشند و اگر بعد از نماز اعتراض كردي بگويند ما كه با تو نبوديم!

اما مگر مي شد با آن تكه ها كه مي آمدند آدم حواسش جمع نماز باشد؟ مثلاً يكي مي گفت: «واقعاً اين كه مي گويند نماز معراج مؤمن است اين نماز ها را مي گويند نه نماز من و تو را.»
ديگري پي حرفش را مي گرفت كه: «من حاضرم هر چي عمليات رفتم بدهم دو ركعت نماز او را بگيرم.»

سومي: «مگر مي دهد؟» و از اين قماش حرف ها. و اگر تبسمي گوشه لبمان مي نشست بنا مي كردند به تفسير كردن: «ببين! ببين! الان ملائكه دارند غلغلكش مي دهند.»
اينجا بود كه ديگر نمي توانستيم جلوي خودمان را بگيريم و لبخند تبديل به خنده مي شد، خصوصاً آن جا كه مي گفتند: «مگر ملائكه نا محرم نيستند؟» و خودشان جواب مي دادند: «خوب با دستكش غلغلك مي دهند.»

گفتني است اين اقدام تابناك، قدم مهمي در راستاي آشنايي جوانان با محيط صميمي جبهه هاي حق عليه باطل است.
معبر
علي سعادت | 15:50 - 30 مهر 1389برچسب:شوخي ,دفاع مقدس,
+ |
پايان لبخند خاكي

پايان لبخند خاكي

جشنواره داستان طنز دفاع مقدس (لبخند خاكي) با معرفي برگزيدگان به كار خود پايان داد

به گزارش خبرنگار نويد شاهد در قزوين، برگزيدگان نخستين جشنواره سراسري لبخند خاكي فراخوان داستان طنز دفاع مقدس در آستانه ميلاد امام رضا (ع) معرفي شدند .

در اين محفل ادبي كه روز 25 مهر در در سالن اجتماعات استانداري قزوين برگزار گرديد سردار غياثي راد معاون روابط عمومي و تبليغات بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس ، جنگ را داراي دو بعد نظامي و انساني دانست كه پرداختند به ابعاد انساني و ملكوتي رزمندگان وظيفه همه دستگاه ها و هنرمندان مي باشد.وي در ادامه به بيان خاطرات طنز از دوران دفاع مقدس پرداخت.

در ادامه اين مراسم نفرات برتر داستان هاي طنز خود را قرائت كردند .و در پايان از نفرات برتر جشنواره تجليل بعمل آمد.

معرفي برگزيدگان جشنواره :
1) نفر اول خانم الهام مزارعي ،با داستان (من نجاتت مي دهم بابا) از شيراز

2) نفر دوم بطور مشترك آقاي رضا فضلي با داستان (خط ميخي) از قزوين و خانم نيلوفر مالك با داستان (نامه اي چسبيده به يك قوطي لوبيا) از تهران

3) نفر سوم خانم راضيه دخانيان با داستان (قياس پاكان) از سمنان

همچنين در بخش جانبي داستان ميني مال نفر اول و قابل تقدير آقاي محمد رازقي از قزوين معرفي شد.

نفرات قابل تقدير جشنواره :

4) آقاي اكبر صحرايي با داستان (يادم تو را فراموش) از شيراز

5) آقاي حامد تاملي با داستان (ما 15 نفر بوديم) از كرج

6) خانم مليحه دهقاني با داستان (دختري كه دست شيطان را از پشت بسته بود) از تهران

7) آقاي سيد مهرداد موسويان با داستان هاي (پير زن)از همدان

8) آقاي سيد مهرداد موسويان با داستان هاي (شير دوش )از همدان

9) آقاي محمد حسن ابوحمزه با داستان (جون بكنيد بياييد بالا) از تهران

10) آقاي محمد رضا شرفي با داستان (هووي عراقي) از ورامين

11) خانم مونا اسكندري با داستان (بمبهاي گرد و قلمبه) از همدان

12) خانم راضيه دخانيان با داستان خواستگاري وارونه ) از سمنان

13) خانم محبوبه جناني با داستان او با ماست ) از تهران

14) خانم مهين سمواتي با داستان (اضافي ها) از همدان

15) آقاي سيد جواد مرتضوي بابا حيدري با داستان (يك خاطره )

16) آقاي وحيد صدوقيان با داستان ( اهميت فيصل بودن ) از قزوين

17) آقاي محمد حسن ابوحمزه با داستان (آچمز) از تهران

18) خانم بهناز ضرابي زاده با داستان (اول رضايت نامه بعد ماچ ) از همدان

19) خانم رضوان نيلي پور با داستان (اشك ها و لبخند ها ) از اصفهان

20) خانم فاطمه سرمشقي با داستان (اين كارت اعتبار ندارد)
معبر
علي سعادت | 15:50 - 4 آبان 1389برچسب: لبخند,خاكي,دفاع ,مقدس,
+ |

صفحه قبل 1 ... 86 87 88 89 90 ... 96 صفحه بعد

منوي اصلي
خانه
پروفايل مدير وبلاگ
پست الکترونيک
آرشيو وبلاگ
عناوين مطالب وبلاگ

درباره وبلاگ

به وبلاگ معبر خوش آمديد (تخصصي دفاع مقدس)

نويسندگان

علي سعادت

موضوعات مطالب

دفاع مقدس
رسانه ها،اخبار،مطبوعات
خاطرات
كتاب،شعر،داستان،طنز
شهدای گمنام
خانواده شهدا
عملیات ها
بسیج
مناطق عملیاتی
جانبازان
آزادگان
سرداران،شهدا
فرهنگ دفاع،جبهه
فرهنگ ایثار و شهادت
دل نوشته ای با شهدا
جشنواره ،مسابقات
فضاي مجازي،جنگ نرم و...
سينما ،تئاتر،تلويزيون
راهيان نور

نشانك وبلاگ معبر
معبر - وبلاگ تخصصي دفاع مقدس

كد لوگوي معبر

ساير امکانات

RSS


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 155
بازدید دیروز : 119
بازدید هفته : 155
بازدید ماه : 4105
بازدید کل : 116103
تعداد مطالب : 667
تعداد نظرات : 60
تعداد آنلاین : 1

مسابقات وبلاگ نويسي

مسابقه بزرگ وبلاگ نویسی سبک بالان به مناسبت هفته دفاع مقدس

اولین جشنواره «وبلاگ‌نويسی دفاع مقدس» در يزدجشنواره وبلاگ نویسی حماسه نگاران بسیج و انقلاب اسلامیجشنواره وبلاگ نویسی تبیان در حال برگزاری است . ثبت نام کنید