بعثيها عزاداري ما را شورش حساب ميكردند
يكي از آزادگان سرافراز دوران دفاعمقدس از عزاداري محرم در اسارت ميگويد.
محسن رفيعي مي گويد:يک ماه از خدمت سربازيام باقي مانده بود که داوطلبانه از گردان امداد شيرگاه مازندران در مرداد ماه 1359 به غرب کشور اعزام شديم. 17شهريور همان سال عراق با هشت لشکر زرهي به نيروهاي پشتيباني ما حمله کرد. 48 ساعت در محاصره نيروهاي عراقي بوديم و آنها پيشروي کردند و سرپل ذهاب، قصرشيرين و سومار را گرفتند و ما به اسارت درآمديم.
ما را به سنگرهاي فرماندهي و بعد به خانقين، اولين شهر مرزي عراق منتقل كردند. تا 31 شهريور که اولين روز رسمي جنگ بود بدون امکانات در اطلاعات عراق بوديم و هر روز از ما بازجويي ميکردند.
معبر
ادامه مطلب